چندپارتی تهیونگ
وقتی بدون اینکه بدونه ازش بچه داشتی:
شخصیت ها: لی ا.ت، کیم تهیونگ، کیم یون و نویسنده
غلامت ها: ا.ت: + تهیونگ: - یون: =
اسلاید اول ا.ت اسلاید دوم یون
ویو ا.ت:
سلام بچه ها من لی ا.تم با کیم تهیونگ ازدواج کردم و ازش طلاق گرفتم و اون نمیدونه که من یه پسر به اسم یون ازش دارم.
یون الان تقریبا ۶ سالشه و امروز اولین روز مدرسشه.
(دیالوگ های یون رو با زبان بچه گونه بخونید)
+یون عزیزم آماده ای؟
=آره مامانی
+برای اولین روز مدرسه ذوق داری؟
=آره خیلی خیلییی
+پس بیا سریع بریم تا دیرمون نشه
=بریم مامانی
ویو تهیونگ:
من تهیونگم و چند ساله که از ا.ت طلاق گرفتم ولی قبل از طلاق گرفتنمون یه چیزی راجبش عجیب بود.
پس تقریبا دو ماه که از دور مراقبشم.
و امروز اولین باری بود که یه پسر بچه رو بیرون از خونه ی ا.ت میدیدم. و عجیب تر اینکه اون بچه ا.ت رو "مامان" صدا میکرد.
همین جور به تعقیبشون ادامه میدادم که ا.ت و اون بچه دم در مدرسه از ماشین پیاده شدن و باهم خداحافظی کردن.
پایان این پارت
سعی میکنم تا عصر پارت جدید بزارم
لایک یادتون نره
شخصیت ها: لی ا.ت، کیم تهیونگ، کیم یون و نویسنده
غلامت ها: ا.ت: + تهیونگ: - یون: =
اسلاید اول ا.ت اسلاید دوم یون
ویو ا.ت:
سلام بچه ها من لی ا.تم با کیم تهیونگ ازدواج کردم و ازش طلاق گرفتم و اون نمیدونه که من یه پسر به اسم یون ازش دارم.
یون الان تقریبا ۶ سالشه و امروز اولین روز مدرسشه.
(دیالوگ های یون رو با زبان بچه گونه بخونید)
+یون عزیزم آماده ای؟
=آره مامانی
+برای اولین روز مدرسه ذوق داری؟
=آره خیلی خیلییی
+پس بیا سریع بریم تا دیرمون نشه
=بریم مامانی
ویو تهیونگ:
من تهیونگم و چند ساله که از ا.ت طلاق گرفتم ولی قبل از طلاق گرفتنمون یه چیزی راجبش عجیب بود.
پس تقریبا دو ماه که از دور مراقبشم.
و امروز اولین باری بود که یه پسر بچه رو بیرون از خونه ی ا.ت میدیدم. و عجیب تر اینکه اون بچه ا.ت رو "مامان" صدا میکرد.
همین جور به تعقیبشون ادامه میدادم که ا.ت و اون بچه دم در مدرسه از ماشین پیاده شدن و باهم خداحافظی کردن.
پایان این پارت
سعی میکنم تا عصر پارت جدید بزارم
لایک یادتون نره
۲.۵k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.