خیانت کردی ولی من لعنتی هنوز عاشقتم(۱۴)part آخر
نویسنده ویو
وقتی مرگ عشقش رو دید روی زمین افتاد با ناباوری به تختی که جسم بی جون مجنونش که پارچه سفید رنگ چهره اش را میپوشاند می نگریست
شاید مجنونش در حقش بد کرده بود ولی مگر میتوانست دوستش نداشته باشه
هنوزم دوستش داشت
اونم خیلی زیاد
مثل اینکه تازه به خودش اومده باشه باسرعت از جاش بلند میشه
با گریه به سمت تخت در حال حرکت معشوقش میدود
_جیمینااااا
_توروخدا بلند شو خواهش میکنم
بازم جوابی دریافت نکرد
جیم ویو
رو کردم به یکی از پرستارا
_دلیل مرگش چیه؟
پرستار:خودکشی
با شوک همونجا ایستادم خودکشی؟
چ..چرا خودکشی؟
دستمو گذاشتم رو قلبم درد میکرد
به هر روشی بود سعی کردم خودمو برسونم به خونه جونگ کوک
حتی جون نداشتم کلید رو از توی کیفم دربیارم
با چهره پریشون و مضطرب کوک مواجه شدم
×تا این موقع شب کجا بود جیم
.....
×جواب منو بده میدونی چقدر نگرانت شدم؟
چرا قیافت اینطوریه چیزی شده؟
.....
×جیم حرف بزنننن
از کنارش رد شدم و وارد خونه شدم
لباسامو جمع کردم که داخل کیفم یه پاکت نامه دیدم
نویسنده ویو
+الان که اینو میخونی من دیگه وجود ندارم فقط منو ببخش من اشتباه کردم
لیاقت تورو نداشتم مستحق مرگم
اولین قطره اشک از صورت دخترک چکید
ادامه نامه
جیم خیلی دوست دارم اینو وقتی پاتو از در خونم گذاشتی بیرون فهمیدم.
به عشقی که بهت دارم قسم که بعد رفتنت بدن هیچ زنی رو لمس نکردم حتی توی صورتشون نگاه نکردم
سعی کردم برت گردونم ولی دیدم یکی رو داری که خیلی دوستش داری
کسی که لایقته
جوهر خودکار روی برگه پخش شده بود
این نشون میداد
که معشوق دخترک با گریه نامه مینوشت
جیم ویو
هق هقام بند نمیومد
قفسه سینم گرفته بود نمیزاشت نفس بکشم
از در اتاق رفتم بیرون
×چیکار میکنی این چمدونا چیه؟
_میخوام از اینجا برم منو تو به درد هم نمیخوریم
×چ...چی میگی
_جیمین مرده اون خودکشی کرده بخاطر مننن(عربده)
×چ..چی؟
ای بابا جا نمیشه دیگههه
این پارت آخر بود
بچه ها ادامشو الان میزارم توی یه پست دیگه
#جونگ_کوک #جیمین #تهیونگ #جیهوپ
#شوگا #جین #نامجون #بی_تی_اس
#بلک_پینک #ایتزی #توایس #استری_کیدز
#فیک #داستان #رمان
وقتی مرگ عشقش رو دید روی زمین افتاد با ناباوری به تختی که جسم بی جون مجنونش که پارچه سفید رنگ چهره اش را میپوشاند می نگریست
شاید مجنونش در حقش بد کرده بود ولی مگر میتوانست دوستش نداشته باشه
هنوزم دوستش داشت
اونم خیلی زیاد
مثل اینکه تازه به خودش اومده باشه باسرعت از جاش بلند میشه
با گریه به سمت تخت در حال حرکت معشوقش میدود
_جیمینااااا
_توروخدا بلند شو خواهش میکنم
بازم جوابی دریافت نکرد
جیم ویو
رو کردم به یکی از پرستارا
_دلیل مرگش چیه؟
پرستار:خودکشی
با شوک همونجا ایستادم خودکشی؟
چ..چرا خودکشی؟
دستمو گذاشتم رو قلبم درد میکرد
به هر روشی بود سعی کردم خودمو برسونم به خونه جونگ کوک
حتی جون نداشتم کلید رو از توی کیفم دربیارم
با چهره پریشون و مضطرب کوک مواجه شدم
×تا این موقع شب کجا بود جیم
.....
×جواب منو بده میدونی چقدر نگرانت شدم؟
چرا قیافت اینطوریه چیزی شده؟
.....
×جیم حرف بزنننن
از کنارش رد شدم و وارد خونه شدم
لباسامو جمع کردم که داخل کیفم یه پاکت نامه دیدم
نویسنده ویو
+الان که اینو میخونی من دیگه وجود ندارم فقط منو ببخش من اشتباه کردم
لیاقت تورو نداشتم مستحق مرگم
اولین قطره اشک از صورت دخترک چکید
ادامه نامه
جیم خیلی دوست دارم اینو وقتی پاتو از در خونم گذاشتی بیرون فهمیدم.
به عشقی که بهت دارم قسم که بعد رفتنت بدن هیچ زنی رو لمس نکردم حتی توی صورتشون نگاه نکردم
سعی کردم برت گردونم ولی دیدم یکی رو داری که خیلی دوستش داری
کسی که لایقته
جوهر خودکار روی برگه پخش شده بود
این نشون میداد
که معشوق دخترک با گریه نامه مینوشت
جیم ویو
هق هقام بند نمیومد
قفسه سینم گرفته بود نمیزاشت نفس بکشم
از در اتاق رفتم بیرون
×چیکار میکنی این چمدونا چیه؟
_میخوام از اینجا برم منو تو به درد هم نمیخوریم
×چ...چی میگی
_جیمین مرده اون خودکشی کرده بخاطر مننن(عربده)
×چ..چی؟
ای بابا جا نمیشه دیگههه
این پارت آخر بود
بچه ها ادامشو الان میزارم توی یه پست دیگه
#جونگ_کوک #جیمین #تهیونگ #جیهوپ
#شوگا #جین #نامجون #بی_تی_اس
#بلک_پینک #ایتزی #توایس #استری_کیدز
#فیک #داستان #رمان
۸۱.۲k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.