~•فرشته من•~
Part 13
از زبان جیمین•
ظرفو برداشتم ولی تا خواستم برم گرفتنم
جیمین: ولم کنینننن
( زیر دستای شیطانو با & نشون میدم)
& ساکت شو احمق
بلندم کردن و بردنم پیش شیطان و بستنم به یه ستون
شیطان: فک کردی میزارم از با ارزش ترین داراییم دزدی کنی و در بری؟
جیمین: من بهش نیاز دارم
شیطان: واسم مهم نیس همین جا میمونی تا برگردم موجود فانی
رفت بیرون منم شروع کردم عی کردم دستامو باز کنم ولی فایده نداشت
؟: کمک نمیخوای؟
سرمو گرفتم بالا که یه دختر دیدم
دختره: من یونام( اسمی که همیشه واسه افریته ها استفاده میشه) بنظر میاد کمک لازم داری
جیمین: نیازی به کمک تو ندارم
یونا: هیی ولی من فقط یه خواسته ازت دارم
جیمین: میدونم چی میخوای انجامش نمیدم
یونا: هوم چی؟ *هی میاد نزدیک*(ولم کنین بزارین پارش کنممممم)
بلاخره موفق شدم دستامو باز کنم
اون دختره رو هل دادم تا ازم دور شه که افتاد تو جمجه ها و جمجمه های شکسته تو تنش فرو رفت
یونا:*عر عر*
جیمین: ببند دهنتو..
ازی قبل اینکه بیایم یه راه مخفی رو بهم نشون داد گفت اگه مجبور شدم از اونجا برم
از تو اون راه رفتم خیلی کثیف و چندش بود با کلی جسد
با هر بدبختی ای بود از جهنم اومدم بیرون
رفتم باغ بانو که دیدم ا/ت با یه تاج رو سرش اومد پیشم
ا/ت: جیمیناا برگشتی... مچ دستت چی شده
جیمین: چیزی نیس خوب میشه
بانو: اوردیش؟
جیمین: اره
بانو: خوبه * یه ظرف دیگه میده بهش* این اب رود زندگیه.. با هم ترکیبشون کن بعد بخور
( پیام بازرگانی
بازم این رود زندگی رو از خودم در اوردن
پایان پیام بازرگانی)
اب رود رو ریختم رو اب چشم و سر کشیدم ولی درجا بیهوش شدم.....
••••••••••
اینم پارت ۱۳
میخواستم همشو امروز بزارم ولی نتم تموم شد حالمم زیاد خوب نبود واسه همین سه تا پارت دیگه اش میمونه فردا که همشو پشت هم میزارم
شرطا ام همون قبلیا عه
۲ تا فالو
۱٠ تا لایک
۱۵تا کامنت ( بای باییی)
از زبان جیمین•
ظرفو برداشتم ولی تا خواستم برم گرفتنم
جیمین: ولم کنینننن
( زیر دستای شیطانو با & نشون میدم)
& ساکت شو احمق
بلندم کردن و بردنم پیش شیطان و بستنم به یه ستون
شیطان: فک کردی میزارم از با ارزش ترین داراییم دزدی کنی و در بری؟
جیمین: من بهش نیاز دارم
شیطان: واسم مهم نیس همین جا میمونی تا برگردم موجود فانی
رفت بیرون منم شروع کردم عی کردم دستامو باز کنم ولی فایده نداشت
؟: کمک نمیخوای؟
سرمو گرفتم بالا که یه دختر دیدم
دختره: من یونام( اسمی که همیشه واسه افریته ها استفاده میشه) بنظر میاد کمک لازم داری
جیمین: نیازی به کمک تو ندارم
یونا: هیی ولی من فقط یه خواسته ازت دارم
جیمین: میدونم چی میخوای انجامش نمیدم
یونا: هوم چی؟ *هی میاد نزدیک*(ولم کنین بزارین پارش کنممممم)
بلاخره موفق شدم دستامو باز کنم
اون دختره رو هل دادم تا ازم دور شه که افتاد تو جمجه ها و جمجمه های شکسته تو تنش فرو رفت
یونا:*عر عر*
جیمین: ببند دهنتو..
ازی قبل اینکه بیایم یه راه مخفی رو بهم نشون داد گفت اگه مجبور شدم از اونجا برم
از تو اون راه رفتم خیلی کثیف و چندش بود با کلی جسد
با هر بدبختی ای بود از جهنم اومدم بیرون
رفتم باغ بانو که دیدم ا/ت با یه تاج رو سرش اومد پیشم
ا/ت: جیمیناا برگشتی... مچ دستت چی شده
جیمین: چیزی نیس خوب میشه
بانو: اوردیش؟
جیمین: اره
بانو: خوبه * یه ظرف دیگه میده بهش* این اب رود زندگیه.. با هم ترکیبشون کن بعد بخور
( پیام بازرگانی
بازم این رود زندگی رو از خودم در اوردن
پایان پیام بازرگانی)
اب رود رو ریختم رو اب چشم و سر کشیدم ولی درجا بیهوش شدم.....
••••••••••
اینم پارت ۱۳
میخواستم همشو امروز بزارم ولی نتم تموم شد حالمم زیاد خوب نبود واسه همین سه تا پارت دیگه اش میمونه فردا که همشو پشت هم میزارم
شرطا ام همون قبلیا عه
۲ تا فالو
۱٠ تا لایک
۱۵تا کامنت ( بای باییی)
۴.۹k
۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.