فیک جیمین
ازدواج اجباری
پارت ۱۸
ویو ا.ت
به زور چشمامو باز کردم روی صندلی دست و پاهامو بسته بودن
ا.ت : کسی اینجا نیست ؟ ... کسی نیست ( جیغ )
ا.ت : کمککککک ( جیغ )
صدای کفشه زنونه میومد
سوا : به به ا.ت خانوم بیدار شدی؟
ا.ت : تو..
سوا : ( خنده چندش )
ا.ت : اشغال ولم کن ( جیغ )
سوا : فکرشم نکن ...
ا.ت : عوضی
سوا : بهت گفتم پشیمون میشی
.....
لیا : مشتاق دیدار ا.ت
ا.ت : تو دیگه کی ؟
لیا : دوست دختر جیمین
ا.ت : چی؟
سوا : دوست دختر قبلی
لیا : حالا
صدای زنگ گوشی سوا ..
سوا : اوه اوه جیمین زنگ زد
جیمین دوسم نداره ... کارم تمومه
....
ویو جیمین
ساعت نزدیکای هفت بود رسیدم خونه .. کسی نبود
جیمین : ا.ت ؟
وا رفته بیرون ؟ بهم نگفت ؟
رفتم تو اشپز خونه تا اب بخورم یه نامه رو میز بود
بازش کردم نوشته بود :
اگه ا.تو میخوای بهم زنگ بزن * سوا *
سوا اشغال اگه بلایی سرش بیاره چی بدون فوت وقت گوشیمو برداشتم و به سوا زنگ زدم
^ مکالمشون
جیمین : ا.ت کجاسس؟ ( داد )
سوا : ( خنده ) ادرس میفرستم بیا بدون هیچکس وگرنه میکشمش
جیمین : اشغال
تماسو قطع کردم دیدم اس ام اس برام اومد سریع سوار ماشین شدم و گاز میدادم ... به جونگ کوکم زنگ زدم گفتم افرادو اماده کنه تا اتفاقی نیوفته ..... رسیدم
جیمین : ا.ت ؟ ا.ت ؟ کجاییی ؟ (داد)
لیا : سلام ددی
جیمین : ت..تو
سوا : بگیرینش
یه عالمه ادم دورم جمع شدن و بهم حمله کردن خیلی زیاد بودن یهو گرفتنم
جیمین : ولم کن اشغاللل ( داد )
سوا اومد جلوم و چونمو گرفت
سوا : باید زجر کشیدن عشقتو ببینی
جیمین : (خنده) مطمئنی ؟
لیا : ( جییغغغ ) ولم کننن
سوا : چی ؟ چی شد
همه افراد من اومدن و افراد سوا رو زدن رفتم سمت ا.ت داشتم دستاشو باز میکردم
جیمین : ا.ت خوبی ؟ ( نگران )
ا.ت : اره .. خوبم
ویو سوا
اشغاال هر دوتا تونو میکشم تفنگو بر داشتم و سمت ا.ت گرفتم
جیمین داشت میومد سمتم ....
سوا : جیمین .. حرعت داری تکون بخور تا مغزشو بپاشم روی زمین ... وایستاد
تفنگو سمت جیمین گرفتم و .....
( صدای شلیک )
...............
چی شددد هاااا چی شددد 😁😁 ... اول معذرت خواهی چون دیر پارتو گذاشتم ببشیدددددد کیوتام و یکمم این پارت چرت شد بازم ببشید بابای🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍👈👉👈💋💋💋
شرطاااا: ۲۵ لایک ۳۰ کامنتتتت🤍🤍🤍🤍 میسییی کیوتامم
پارت ۱۸
ویو ا.ت
به زور چشمامو باز کردم روی صندلی دست و پاهامو بسته بودن
ا.ت : کسی اینجا نیست ؟ ... کسی نیست ( جیغ )
ا.ت : کمککککک ( جیغ )
صدای کفشه زنونه میومد
سوا : به به ا.ت خانوم بیدار شدی؟
ا.ت : تو..
سوا : ( خنده چندش )
ا.ت : اشغال ولم کن ( جیغ )
سوا : فکرشم نکن ...
ا.ت : عوضی
سوا : بهت گفتم پشیمون میشی
.....
لیا : مشتاق دیدار ا.ت
ا.ت : تو دیگه کی ؟
لیا : دوست دختر جیمین
ا.ت : چی؟
سوا : دوست دختر قبلی
لیا : حالا
صدای زنگ گوشی سوا ..
سوا : اوه اوه جیمین زنگ زد
جیمین دوسم نداره ... کارم تمومه
....
ویو جیمین
ساعت نزدیکای هفت بود رسیدم خونه .. کسی نبود
جیمین : ا.ت ؟
وا رفته بیرون ؟ بهم نگفت ؟
رفتم تو اشپز خونه تا اب بخورم یه نامه رو میز بود
بازش کردم نوشته بود :
اگه ا.تو میخوای بهم زنگ بزن * سوا *
سوا اشغال اگه بلایی سرش بیاره چی بدون فوت وقت گوشیمو برداشتم و به سوا زنگ زدم
^ مکالمشون
جیمین : ا.ت کجاسس؟ ( داد )
سوا : ( خنده ) ادرس میفرستم بیا بدون هیچکس وگرنه میکشمش
جیمین : اشغال
تماسو قطع کردم دیدم اس ام اس برام اومد سریع سوار ماشین شدم و گاز میدادم ... به جونگ کوکم زنگ زدم گفتم افرادو اماده کنه تا اتفاقی نیوفته ..... رسیدم
جیمین : ا.ت ؟ ا.ت ؟ کجاییی ؟ (داد)
لیا : سلام ددی
جیمین : ت..تو
سوا : بگیرینش
یه عالمه ادم دورم جمع شدن و بهم حمله کردن خیلی زیاد بودن یهو گرفتنم
جیمین : ولم کن اشغاللل ( داد )
سوا اومد جلوم و چونمو گرفت
سوا : باید زجر کشیدن عشقتو ببینی
جیمین : (خنده) مطمئنی ؟
لیا : ( جییغغغ ) ولم کننن
سوا : چی ؟ چی شد
همه افراد من اومدن و افراد سوا رو زدن رفتم سمت ا.ت داشتم دستاشو باز میکردم
جیمین : ا.ت خوبی ؟ ( نگران )
ا.ت : اره .. خوبم
ویو سوا
اشغاال هر دوتا تونو میکشم تفنگو بر داشتم و سمت ا.ت گرفتم
جیمین داشت میومد سمتم ....
سوا : جیمین .. حرعت داری تکون بخور تا مغزشو بپاشم روی زمین ... وایستاد
تفنگو سمت جیمین گرفتم و .....
( صدای شلیک )
...............
چی شددد هاااا چی شددد 😁😁 ... اول معذرت خواهی چون دیر پارتو گذاشتم ببشیدددددد کیوتام و یکمم این پارت چرت شد بازم ببشید بابای🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍👈👉👈💋💋💋
شرطاااا: ۲۵ لایک ۳۰ کامنتتتت🤍🤍🤍🤍 میسییی کیوتامم
۲۳.۰k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.