پارت ۶
پارت ۶
بچه ها این پارت اسماته و از همین اول بگم که اگر کسی دوست نداره نخونه
ویو جین
که فهمیدم دارم تحریک میشم ، دیگه دیر شده بود برای مخالفت با این حس
نمیدونستم چجوری به نامی بگم که دست برداره تا بیشتر صبرم تموم نشده
فکر کنم خودش از حالت تکون دادن بدنم فهمیده بود
ویو نامجون
بدن سفیدش مثل زمرد میدرخشید و تحریکم میکرد ، میخواستم اونم تحریک بشه ، اما این که تو همین اول کاری مال خودم بکنمش بده؟؟
ایششششش لعنتی بد جور میدرخشه
یهو تمام نوع بدنش ریخت بهم ، هی وول میخورد .. چی؟ نکنه که 😈
اومدم بالا و تو چشماش نگاه کردم ، چشمام رو خمار کردم و با صدای بم بهش گفتم (نام+ ، جین÷)
+بیب؟؟ چیشده؟(خمار و بم)
÷آهههه نام...نامجون تروخدا ، من... من دیگه آهههه نمیتونمممممو
+هوم برای چی ؟(خمار و تعجب)
÷میخوامت ، میخوامت آهههه
+(واقعا اولش تعجب کردم) مشکلی نداری که... که باکرگیت توسط من گرفته شه؟؟
÷میخوامت ددییییی (زجه طور)
+هرچی بیبیم بگه(خمار و بم)
دوباره شروع کردم به بوسیدن بدن پرستیدنیش ، رفتن پایین تر سراغ شلوارش ، شلوارش رو از پاش کشیدم پایین... برای چند ثانیه از دیدن اون پاهای سفید و بلوری و تو پرش موندم
واقعا یکی از معجزات بود ...
تنها فردی که تا این حد چشمم رو گرفته بود و به وجدم آورده بود فقط جین بود...
معرکه بود ، پس سعی کردم که از این پاها لذت کافی رو ببرم .. شروع کردم به کیس مارک گذاشتن روی رون پاش
همینطور به سمت پایین میومدم و میبوسیدم ...
فهمیدم که چقدر عضو خودم سفت شده...
÷نام..نامجوننننن.... میخوامتتتتتت ، خواهش... آههههه... خواهش میکنم
+هیسسسس بیبی فقط ناله کن برام
باکسر جین رو در آوردم و داگیش کردم
لباسای خودم هم در آوردم و شروع کردم به لمس عضوم تا آمادش کنم...
دیگه تحملش برام سخت بود ، پس آروم آروم شروع کردم به داخل کردن د.ی.ک.م تو س.و.ر.ا.خ.ش ... هنوز کلاهک د.ی.ک.م نرفته بود ناله هاش شروع شد ، دوباره آروم آروم کردم توش که ناله ای از درد سر داد...
وایستادم تا عادت کنه بهش
÷ددی ... ددی بیشتر .... بیشترررر
آهههههه
+چشم بیبیییی
و بیشتر کوبوندم
اهم اهم بقیه اش تو پارت بعدی 😈😔👌🏻
خب اینم از پارت بعدییی
بچه ها این پارت اسماته و از همین اول بگم که اگر کسی دوست نداره نخونه
ویو جین
که فهمیدم دارم تحریک میشم ، دیگه دیر شده بود برای مخالفت با این حس
نمیدونستم چجوری به نامی بگم که دست برداره تا بیشتر صبرم تموم نشده
فکر کنم خودش از حالت تکون دادن بدنم فهمیده بود
ویو نامجون
بدن سفیدش مثل زمرد میدرخشید و تحریکم میکرد ، میخواستم اونم تحریک بشه ، اما این که تو همین اول کاری مال خودم بکنمش بده؟؟
ایششششش لعنتی بد جور میدرخشه
یهو تمام نوع بدنش ریخت بهم ، هی وول میخورد .. چی؟ نکنه که 😈
اومدم بالا و تو چشماش نگاه کردم ، چشمام رو خمار کردم و با صدای بم بهش گفتم (نام+ ، جین÷)
+بیب؟؟ چیشده؟(خمار و بم)
÷آهههه نام...نامجون تروخدا ، من... من دیگه آهههه نمیتونمممممو
+هوم برای چی ؟(خمار و تعجب)
÷میخوامت ، میخوامت آهههه
+(واقعا اولش تعجب کردم) مشکلی نداری که... که باکرگیت توسط من گرفته شه؟؟
÷میخوامت ددییییی (زجه طور)
+هرچی بیبیم بگه(خمار و بم)
دوباره شروع کردم به بوسیدن بدن پرستیدنیش ، رفتن پایین تر سراغ شلوارش ، شلوارش رو از پاش کشیدم پایین... برای چند ثانیه از دیدن اون پاهای سفید و بلوری و تو پرش موندم
واقعا یکی از معجزات بود ...
تنها فردی که تا این حد چشمم رو گرفته بود و به وجدم آورده بود فقط جین بود...
معرکه بود ، پس سعی کردم که از این پاها لذت کافی رو ببرم .. شروع کردم به کیس مارک گذاشتن روی رون پاش
همینطور به سمت پایین میومدم و میبوسیدم ...
فهمیدم که چقدر عضو خودم سفت شده...
÷نام..نامجوننننن.... میخوامتتتتتت ، خواهش... آههههه... خواهش میکنم
+هیسسسس بیبی فقط ناله کن برام
باکسر جین رو در آوردم و داگیش کردم
لباسای خودم هم در آوردم و شروع کردم به لمس عضوم تا آمادش کنم...
دیگه تحملش برام سخت بود ، پس آروم آروم شروع کردم به داخل کردن د.ی.ک.م تو س.و.ر.ا.خ.ش ... هنوز کلاهک د.ی.ک.م نرفته بود ناله هاش شروع شد ، دوباره آروم آروم کردم توش که ناله ای از درد سر داد...
وایستادم تا عادت کنه بهش
÷ددی ... ددی بیشتر .... بیشترررر
آهههههه
+چشم بیبیییی
و بیشتر کوبوندم
اهم اهم بقیه اش تو پارت بعدی 😈😔👌🏻
خب اینم از پارت بعدییی
۱.۷k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.