دلِ بیچاره و درمانده ی من
دلِ بیچاره و درماندهی من
زندگی بال تو را چید ولی
به تو خندید ولی
گونهی سردِ تو را
جای لبخندِ لطیفانهیِ عشق،
بغض بوسید ولی
مطمعن باش که پرواز تو را میخواند
و قفس درد تو را میداند
مطمعن باش که یک روز قشنگ،،
میرسد تا که تو آواز کنان
خندهای بر لب و شوقی در دل
عاشق و مست به یک دشت وسیع
که در آن باد به لبهای چمن میرقصد
وَ گل و بلبل آن نغمهی خوش میخوانند
تو به پرواز آیی
دل بیچارهی من
زندگی حق تو را خورد ولی
سیلِ غم صبرِ تو را برد ولی
گلِ لبخند به لبهای تو پژمرد ولی
مطمعن باش خدا میداند
غربت و درد تو را
مطمعن باش خدا میبوسد
گونهی سرد تو را
میرسد تا که تو هم خنده کنی
درد را خسته و شرمنده کنی
گرچه شب تاریک است
صبر کن معجزهات نزدیک است
دست در دست خدایت بسپار...
زندگی بال تو را چید ولی
به تو خندید ولی
گونهی سردِ تو را
جای لبخندِ لطیفانهیِ عشق،
بغض بوسید ولی
مطمعن باش که پرواز تو را میخواند
و قفس درد تو را میداند
مطمعن باش که یک روز قشنگ،،
میرسد تا که تو آواز کنان
خندهای بر لب و شوقی در دل
عاشق و مست به یک دشت وسیع
که در آن باد به لبهای چمن میرقصد
وَ گل و بلبل آن نغمهی خوش میخوانند
تو به پرواز آیی
دل بیچارهی من
زندگی حق تو را خورد ولی
سیلِ غم صبرِ تو را برد ولی
گلِ لبخند به لبهای تو پژمرد ولی
مطمعن باش خدا میداند
غربت و درد تو را
مطمعن باش خدا میبوسد
گونهی سرد تو را
میرسد تا که تو هم خنده کنی
درد را خسته و شرمنده کنی
گرچه شب تاریک است
صبر کن معجزهات نزدیک است
دست در دست خدایت بسپار...
۶.۶k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲