وقتی ولت کرد
+رفتم پایین دیگه نا برای راه رفتن نداشتم که کوک کمک کرد با صحنه ای که دیدیم
-کمک کردم ات تا پایین بره
+دیدم جینا پفیلا ها ریخت رو صورتش
و خوابش برده
که گفتم
کوک میشه جینا رو ببری تو اتاق ش
-باشع
+داشتم پفیلا ها رو جم می کردم
که درد بعدی تو دلم داشت
که از حال رفتم
-رفتم پایین که دیدم تو از حال رفته برآید
بغلش کردم بردم دستشویی به صورتش آب زدم که به هوش آمد
+کوکک
-بله
+نمیتونم هندل کنم
-چیرو
+رابطه های تو رو
-چرا
+چون خیلی بزرگه
-باشع چون بعد هفت سال رابطه داشتی
نمیتونی هندل کنی
+میشه بخوابم
-آره عزیزم
+مرسی
سیاهی متعلق
-دستم خونه رو تمیز می کردم
که تمام کار هارو انجام دادم
که رفتم خوابیدم قبل خواب به جینا سر زدم که مثل فرشته خوابیده بود
رفت تو اتاق دیدم ات جوری به خودش پیچیده
براش کیسه آب گرم آوردم گذاشتم زیر دلش
+ی چیز داغ روی دلم حس که کوک کیسه
+مرسی
-بیداری
+آره میشه بغلم کنی
-باشع
سیاهی متعلق
-کمک کردم ات تا پایین بره
+دیدم جینا پفیلا ها ریخت رو صورتش
و خوابش برده
که گفتم
کوک میشه جینا رو ببری تو اتاق ش
-باشع
+داشتم پفیلا ها رو جم می کردم
که درد بعدی تو دلم داشت
که از حال رفتم
-رفتم پایین که دیدم تو از حال رفته برآید
بغلش کردم بردم دستشویی به صورتش آب زدم که به هوش آمد
+کوکک
-بله
+نمیتونم هندل کنم
-چیرو
+رابطه های تو رو
-چرا
+چون خیلی بزرگه
-باشع چون بعد هفت سال رابطه داشتی
نمیتونی هندل کنی
+میشه بخوابم
-آره عزیزم
+مرسی
سیاهی متعلق
-دستم خونه رو تمیز می کردم
که تمام کار هارو انجام دادم
که رفتم خوابیدم قبل خواب به جینا سر زدم که مثل فرشته خوابیده بود
رفت تو اتاق دیدم ات جوری به خودش پیچیده
براش کیسه آب گرم آوردم گذاشتم زیر دلش
+ی چیز داغ روی دلم حس که کوک کیسه
+مرسی
-بیداری
+آره میشه بغلم کنی
-باشع
سیاهی متعلق
۳.۳k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.