(پارت11)
(پارت11)
ات: کوکی
کوک:....
ات: ددی
کوک: ها باشه نه یعنی چقدر خوشگل شدی
(ویو کوک)
ات رفت لباس عروس رو بپوشه وقتی امد بیرون انقدر خوشگل شده بود که محوش شدن
ات: همین رو بردارم؟
کوک: آره خوشگل شدی
ات رفت لباسش رو عوض کرد کوک لباس رو حساب کرد رفتن کتو شلوار بگیرن
کوک رفت لباس رو بپوشه چند مین بعد کوک آمد
کوک: خوب شد؟
ات بلند شد رفت سمت کوکی و دستش روگذاشت روی شکم خودش گفت
ات: عشق مامان میبینی چه بابای خوشتیپی داری؟
کوک: من فدای هر دوتون بشم
بعد شکم ات رو بوسید
لباس کوک هم خریدن و رفتن سمت خونه
ویو کوک
رسیدم خونه ات همین رسیدیم رفت اتاق رفتم بالا دیدم خواب انقدر خسته بودی بیبی؟
خومم لباس هامو عوض کردم خوابیدم
(پرش زمان به شب)
با ات داشتیم شام میخوردیم که گوشی ات زنگ خورد
ات: های برادر
ته: های سیستر
ات: جونم کاری داشتی؟
ته: میگیم من از مینسو خواستگاری کردم
ات: واقعا؟
ته: آره فردا عروسی تو کوک میگم عروسی ها رو باهم بگیریم؟
ات: اوکی
ته: بای من برم
ات: بای
ات به کوک همه چی رو گفت رفتن خوابیدن
پرش فردا عروسی
اول ات و کوک وارد شدن همه براشون دست زدن بعد پشت سر اونا مینسو وتهیونگ میان میرن میشینن بعد گفتن بله میرن میرقصن وقتی داشتن میرقصیدن کوک گفت
(بچه ها پارت بعد پارت اخره حمایت نکنید دیگه فیک نمیزارممممممممممممم یااااااااااااا حمایت کنید دیگه عهههههه😭😭😭😭😭😭❤
ات: کوکی
کوک:....
ات: ددی
کوک: ها باشه نه یعنی چقدر خوشگل شدی
(ویو کوک)
ات رفت لباس عروس رو بپوشه وقتی امد بیرون انقدر خوشگل شده بود که محوش شدن
ات: همین رو بردارم؟
کوک: آره خوشگل شدی
ات رفت لباسش رو عوض کرد کوک لباس رو حساب کرد رفتن کتو شلوار بگیرن
کوک رفت لباس رو بپوشه چند مین بعد کوک آمد
کوک: خوب شد؟
ات بلند شد رفت سمت کوکی و دستش روگذاشت روی شکم خودش گفت
ات: عشق مامان میبینی چه بابای خوشتیپی داری؟
کوک: من فدای هر دوتون بشم
بعد شکم ات رو بوسید
لباس کوک هم خریدن و رفتن سمت خونه
ویو کوک
رسیدم خونه ات همین رسیدیم رفت اتاق رفتم بالا دیدم خواب انقدر خسته بودی بیبی؟
خومم لباس هامو عوض کردم خوابیدم
(پرش زمان به شب)
با ات داشتیم شام میخوردیم که گوشی ات زنگ خورد
ات: های برادر
ته: های سیستر
ات: جونم کاری داشتی؟
ته: میگیم من از مینسو خواستگاری کردم
ات: واقعا؟
ته: آره فردا عروسی تو کوک میگم عروسی ها رو باهم بگیریم؟
ات: اوکی
ته: بای من برم
ات: بای
ات به کوک همه چی رو گفت رفتن خوابیدن
پرش فردا عروسی
اول ات و کوک وارد شدن همه براشون دست زدن بعد پشت سر اونا مینسو وتهیونگ میان میرن میشینن بعد گفتن بله میرن میرقصن وقتی داشتن میرقصیدن کوک گفت
(بچه ها پارت بعد پارت اخره حمایت نکنید دیگه فیک نمیزارممممممممممممم یااااااااااااا حمایت کنید دیگه عهههههه😭😭😭😭😭😭❤
۷.۷k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.