منو یادت میاد؟p17
اورم نمیشد که ریوکه با دیدنش بغض کردم
ویو ریوک:
وقتی یدیمش تمام حرفایی که میخواستم بزنم یادم رفت یه پسره کنارش بود یعنی کیه اومدم بغلش کنم که پسره یدونه زد توگوشم
جی ووک:چه غلطی می کنی عوضی
ریوک:(روبه ونوس)چرا هیچی بهش نمیگی این کیه(با داد)
_ونوس سرش پایین گرفته بود حرفم نمیزد فقط آروم گریه می کرد
ریوک:چرا جوابمو نمی دی؟
ونوس:مگه تو توی این هفت سال جوابمو دادی(با داد)
رفتی پشت سرتم نگاه نکردی مگه خاله بازیه به یکی بگی دوست دارم بعد ولش کنی بری تو این هفت سال حتا بهم یه زنگم نزدی بگی که حداقل زنده ای من باید کجارو دنبالت می گشتم؟هر روز میرفتم اون سینمای کوفتی به امید اینکه یبار دیگه فقط یبار دیگه ببینمت
ریوک:تو از هیچی خبر نداری من عاشقت بودم الانم هستم
_جی ووک دیگه نتونست خودشو کنترل کنه رفت سمت ریوک و یقشو گرفت:
جی ووک:عوضی هرزه یه بار دیگه این کلمرو بگی از جیگرت برات قربونی می کنم تو فهمیدی تو این مدت چی به سرش اومد دیگه به هیچکس اعتماد نداشت الانم گورتو گم کن تا دوباره حالش بد نشده(یقشو ول کرد)
ریوک :آها پس تو ازم گرفتیش امشب بد جور حرف زدید دوتاتون به هزار بدبختی خودمو رسوندم اینجا که بهت بگم عاشقتم
ونوس:الان اومدی بگی که عاشقمی ولی من دیگه عاشقت نیستم
ریوک:از این حرفت مطمئنی
ونوس:فقط گمشو برو
ریوک:نباید ینو می گفتی(اسلحشو دراورد گرفت سمت ونوس)
جی ووک:حرومزاده چه غلطی می کنی(با داد)
ریوک:میخواستم تورو بکشم ولی الان می خوام اینو بکشم که بفهمی نداشتن یعنی چی
_ونوس تا اومد حرف زنه ریوک با تیر زد تو گلوش
ریوک سریع سوار ماشین شد و فرار کرد
ویو جی ووک:
وقتی صدای تیر اومد توی سرم سوت کشید فقط خون میدیدم بزور خودمو رسوندم به ونوس
ونوس:درد داره خیلی درد داره(بزور حرف می زد)
جی ووک:خواهش می کنم تحمل کن خواهش می کنم(با گریه)
ونوس:حاضری برام بمیری؟
جی ووک:معلومه همین الن حاضرم جات باشم
ونوس:این که آسونه لطفا بخاطرم زندگی کن
جی ووک:چطوری می تونم بدون تو تحمل کنم الان میرسونمت بیمارستان
ونوس:فقط بهم قول بده (اینو گفت و تموم کرد)
_______________________________________________________________
فوش ندیددد میدونم بد تموم کردم لذتش به همینه ولی دلتونم خنک می کنم
اسلاید بعدم ریوکه
#رمان
#bts
ویو ریوک:
وقتی یدیمش تمام حرفایی که میخواستم بزنم یادم رفت یه پسره کنارش بود یعنی کیه اومدم بغلش کنم که پسره یدونه زد توگوشم
جی ووک:چه غلطی می کنی عوضی
ریوک:(روبه ونوس)چرا هیچی بهش نمیگی این کیه(با داد)
_ونوس سرش پایین گرفته بود حرفم نمیزد فقط آروم گریه می کرد
ریوک:چرا جوابمو نمی دی؟
ونوس:مگه تو توی این هفت سال جوابمو دادی(با داد)
رفتی پشت سرتم نگاه نکردی مگه خاله بازیه به یکی بگی دوست دارم بعد ولش کنی بری تو این هفت سال حتا بهم یه زنگم نزدی بگی که حداقل زنده ای من باید کجارو دنبالت می گشتم؟هر روز میرفتم اون سینمای کوفتی به امید اینکه یبار دیگه فقط یبار دیگه ببینمت
ریوک:تو از هیچی خبر نداری من عاشقت بودم الانم هستم
_جی ووک دیگه نتونست خودشو کنترل کنه رفت سمت ریوک و یقشو گرفت:
جی ووک:عوضی هرزه یه بار دیگه این کلمرو بگی از جیگرت برات قربونی می کنم تو فهمیدی تو این مدت چی به سرش اومد دیگه به هیچکس اعتماد نداشت الانم گورتو گم کن تا دوباره حالش بد نشده(یقشو ول کرد)
ریوک :آها پس تو ازم گرفتیش امشب بد جور حرف زدید دوتاتون به هزار بدبختی خودمو رسوندم اینجا که بهت بگم عاشقتم
ونوس:الان اومدی بگی که عاشقمی ولی من دیگه عاشقت نیستم
ریوک:از این حرفت مطمئنی
ونوس:فقط گمشو برو
ریوک:نباید ینو می گفتی(اسلحشو دراورد گرفت سمت ونوس)
جی ووک:حرومزاده چه غلطی می کنی(با داد)
ریوک:میخواستم تورو بکشم ولی الان می خوام اینو بکشم که بفهمی نداشتن یعنی چی
_ونوس تا اومد حرف زنه ریوک با تیر زد تو گلوش
ریوک سریع سوار ماشین شد و فرار کرد
ویو جی ووک:
وقتی صدای تیر اومد توی سرم سوت کشید فقط خون میدیدم بزور خودمو رسوندم به ونوس
ونوس:درد داره خیلی درد داره(بزور حرف می زد)
جی ووک:خواهش می کنم تحمل کن خواهش می کنم(با گریه)
ونوس:حاضری برام بمیری؟
جی ووک:معلومه همین الن حاضرم جات باشم
ونوس:این که آسونه لطفا بخاطرم زندگی کن
جی ووک:چطوری می تونم بدون تو تحمل کنم الان میرسونمت بیمارستان
ونوس:فقط بهم قول بده (اینو گفت و تموم کرد)
_______________________________________________________________
فوش ندیددد میدونم بد تموم کردم لذتش به همینه ولی دلتونم خنک می کنم
اسلاید بعدم ریوکه
#رمان
#bts
۲.۹k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.