شوگا. دیگه خبری از ماچ و بقل پیش من خوابیدن نیست شب بخیر
شوگا. دیگه خبری از ماچ و بقل پیش من خوابیدن نیست شب بخیر خانم مین.
همین که این حرف رو زد از اتاق خارج شد و گریم گرفت
ا.ت. ولی من نمیتونم بدون اون بخوابم(گریه)
جیهوپ ویو
امروز میخواستم برم به یونگی و ا.ت سر بزنم و ببینم که رابطه پدر و دختریشون تا کجا رسیده وقتی از ماشین پیاده شدم و وارد عمارت شدن دیدم یونگی رو مبل نشسته و داره ویسکی میخوره
هوپ. هعی ا.ت کجاست؟
شوگا. تو اتاق
هوپ. چرا لباست خونیع؟.
شوگا. میتونی بری از خودش بپرسی
هوپ. چیکارش کردی؟
شوگا. به تو مربوط نیست .
دیگه باهاش صحبت نکردم و رفتم تو اتاق ا.ت
هوپ. سلام ا.ت چیشده؟
ا.ت. عمو هوپی بابا دیگه دوسم نداره
هوپ. اون بز تورو زده؟
ا.ت . ...
هوپ. خب وسایلتو جمع کن بریم خونه من
ا.ت. اما بابا چی؟
هوپ. فقط چند روزه دوبارع میبینیش
ا.ت. چشم
هوپ. افرین(لبخند)
ا.ت وسایلشو جمع کرد و دستشو گرفتم و رفتیم پایین
هوپ. من ا.ت رو دارم میبرم خونه خودم تو لیاقتشو نداری .
یونگی شونه هاشو به علامت به من چه نشون داد منو ا.ت سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه ما
بورام. سلام عزیزم ااا این دختر یونگیه،؟
و...
همین که این حرف رو زد از اتاق خارج شد و گریم گرفت
ا.ت. ولی من نمیتونم بدون اون بخوابم(گریه)
جیهوپ ویو
امروز میخواستم برم به یونگی و ا.ت سر بزنم و ببینم که رابطه پدر و دختریشون تا کجا رسیده وقتی از ماشین پیاده شدم و وارد عمارت شدن دیدم یونگی رو مبل نشسته و داره ویسکی میخوره
هوپ. هعی ا.ت کجاست؟
شوگا. تو اتاق
هوپ. چرا لباست خونیع؟.
شوگا. میتونی بری از خودش بپرسی
هوپ. چیکارش کردی؟
شوگا. به تو مربوط نیست .
دیگه باهاش صحبت نکردم و رفتم تو اتاق ا.ت
هوپ. سلام ا.ت چیشده؟
ا.ت. عمو هوپی بابا دیگه دوسم نداره
هوپ. اون بز تورو زده؟
ا.ت . ...
هوپ. خب وسایلتو جمع کن بریم خونه من
ا.ت. اما بابا چی؟
هوپ. فقط چند روزه دوبارع میبینیش
ا.ت. چشم
هوپ. افرین(لبخند)
ا.ت وسایلشو جمع کرد و دستشو گرفتم و رفتیم پایین
هوپ. من ا.ت رو دارم میبرم خونه خودم تو لیاقتشو نداری .
یونگی شونه هاشو به علامت به من چه نشون داد منو ا.ت سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه ما
بورام. سلام عزیزم ااا این دختر یونگیه،؟
و...
۳.۴k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.