سلام بچه ها خوبید اومدم با ادامه
سلام بچه ها خوبید اومدم با ادامه
ا/ت : اسم داداشم هانما هستش فامیلمون هم شوخی
ران و ریندو باهام : تو داداشت هانما شوجیه واقعا ؟
ا/ت : آره چطور
ریندو : میدونی داداشت چی کارست
ا/ت : آره بزرگ ترین مافیای ژاپن هست اگه میخوای بگی آدم میکشه خب منم آدم میکشم شما هم داداشم هم
ران : خب دیگه چی بگیم
بنگ بنگ
ریندو : ا/ت سرت رو خم کن ران سانزو عه
بنگ
ریندو : ران ران نمیر ران
ا/ت : ران بلند شو....هق ران تو که با دوتا قلوله نمیمیری ران...هق
بنگ بنگ
ا/ت : وای نه ریندو.....هق .....هق هقققققققققق ( خیلی با شدت گریه کرد خیلیییی )
ریندو ران ......هق خدا منم بکش راحت بشم......بلند شید ....هققققق
* در ماشین باز شد
سانزو : تو چرا برا اونا این همه گریه میکنی این انرژی رو برا ناله کردن تو تخت من نگه دار
ا/ت : خفه شو بهترین دوستم رو دوستای بچگیم رو کشتی خره دیگه چی میخوای ( از سانزو فن ها از جمله خودم معذرت می خواهم )
سانزو : زر نزن بیا کوچولو
ا/ت : دستم رو نکش درد داره آخ
* زد گیج گاه ا/ت بیهوش بشه
سانزو : بیاید اینو ببرید تو ماشین
* ا/ت رو گزاشتن تو ماشین
& افراد درون ماشین کوکو سانزو سنجو مایکی
سنجو : این دختره رو میگفتی عاشقشم ؟
سانزو : آره چطور
سنجو : خیلی خوشگله منم عاشقش شدم
سانزو : خوبه زن داداشا رو دوست داری
سنجو : از کی زنت شده ما خبر نداریم
کوکو : خوشگله ها سانزو خوب کسی رو پیدا کردی
سانزو : چشم تز بیبی من بردارید ویلا میکشمتون
سنجو : وایستا...من...من این دختره این همکلاسی منه سانزو : پس میشناسیش
سنجو : آره از یه خانواده ی سلتنتیه ( دارم از خودم چیز میز درمیارم به روم نیارید )
یه داداش داره قبلا بادیگارد داشت ولی بعد یه مدت دیگه بادیگارد نخواست
سانزو : دیگه بادیگارد نیاز نداره من هستن
خسته شدم ببخشید فردا ادامه میدم بکی بوس دوستون دارم
ا/ت : اسم داداشم هانما هستش فامیلمون هم شوخی
ران و ریندو باهام : تو داداشت هانما شوجیه واقعا ؟
ا/ت : آره چطور
ریندو : میدونی داداشت چی کارست
ا/ت : آره بزرگ ترین مافیای ژاپن هست اگه میخوای بگی آدم میکشه خب منم آدم میکشم شما هم داداشم هم
ران : خب دیگه چی بگیم
بنگ بنگ
ریندو : ا/ت سرت رو خم کن ران سانزو عه
بنگ
ریندو : ران ران نمیر ران
ا/ت : ران بلند شو....هق ران تو که با دوتا قلوله نمیمیری ران...هق
بنگ بنگ
ا/ت : وای نه ریندو.....هق .....هق هقققققققققق ( خیلی با شدت گریه کرد خیلیییی )
ریندو ران ......هق خدا منم بکش راحت بشم......بلند شید ....هققققق
* در ماشین باز شد
سانزو : تو چرا برا اونا این همه گریه میکنی این انرژی رو برا ناله کردن تو تخت من نگه دار
ا/ت : خفه شو بهترین دوستم رو دوستای بچگیم رو کشتی خره دیگه چی میخوای ( از سانزو فن ها از جمله خودم معذرت می خواهم )
سانزو : زر نزن بیا کوچولو
ا/ت : دستم رو نکش درد داره آخ
* زد گیج گاه ا/ت بیهوش بشه
سانزو : بیاید اینو ببرید تو ماشین
* ا/ت رو گزاشتن تو ماشین
& افراد درون ماشین کوکو سانزو سنجو مایکی
سنجو : این دختره رو میگفتی عاشقشم ؟
سانزو : آره چطور
سنجو : خیلی خوشگله منم عاشقش شدم
سانزو : خوبه زن داداشا رو دوست داری
سنجو : از کی زنت شده ما خبر نداریم
کوکو : خوشگله ها سانزو خوب کسی رو پیدا کردی
سانزو : چشم تز بیبی من بردارید ویلا میکشمتون
سنجو : وایستا...من...من این دختره این همکلاسی منه سانزو : پس میشناسیش
سنجو : آره از یه خانواده ی سلتنتیه ( دارم از خودم چیز میز درمیارم به روم نیارید )
یه داداش داره قبلا بادیگارد داشت ولی بعد یه مدت دیگه بادیگارد نخواست
سانزو : دیگه بادیگارد نیاز نداره من هستن
خسته شدم ببخشید فردا ادامه میدم بکی بوس دوستون دارم
۳۸.۶k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.