جراح من 💙S2/P1
* قابل توجه پدر مادرا و نیو ارمی ها : فیکه و واقعی نیست! این هیچ ربطی به خود اعضا نداره*
---------------------------------------------------------------------------------------
(پیشنهاد : آهنگ one of the girl رو موقع خوندنش گوش بدین)
فصل 2 پارت 1
(ادمین : 3 ماه گذشته )
نامجون :این امکان نداره.....به هیچ عنوان .... من نمیذارم این اتفاق برای عشق زندگیم بیوفته... *پشت میز کارش نشسته سرشو توی دستاش گرفته و دستاش هم میلرزن*
(صدای در)
نامجون : بله !*صدای نسبتا لرزیده*
تهیونگ : هیونگ...اول آروم باش یه خبر دارم...
نامجون : بگو!
تهیونگ : اون اینجاس
نامجون: ببین تهیونگ(از روی صندلی بلند میشه) من حتی نمیخوام به اون عوضی فک کنم پس دست به سرش کنه بره !
تهیونگ : اما...
(در باز شد )
سوهو : به به میبینم آقای کیم نمیخواد باهاشون وقت ملاقات داشته باشم *پوزخند*
نامجون :*به سمت سوهو میره*ببند دهنتو نک/بت!*داد و یه مشت زد تو صورت سوهو*
سوهو:*صورتشو گرفته*اَه...واقعا درد داشت آقای کیم
نامجون: *یقه سوهو رو میگره و تا دلت بخواد کتکش میزنه*
تهیونگ (یاخداااا یکی باید اینارو از هم جدا کنه اینجوری نمیشه)جین هیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
- فلش بک به 6 ماه پیش -
بیمارستان :
ا/ت:آقای کیم بیمار اتاق 347 وضعیت خوبی نداره و نمیتونه قاشق رو از غذا تشخیص بده
نامجون : یعنی چی ؟
ا/ت : داره قاشق رو به عنوان غذا میخوره تا الان 2 تا از دندوناش شکستن
نامجون : برو سریع اتاق عمل رو آماده کن!
ا/ت: چشم.
*نامجون رفت توی اتاق 347 دید که طرف داره قاشق فلزی رو میجوعه*
نامجون : آقای َ ایم َ لطفا به حرفم گوش بدین *پرید رو تخت تا قاشق رو از دست مرده بگیره*
ایم: نههههههه *نامی رو هل میده از روی تخت/ نامی پرت میشه پایین و سرش میخوره به میز شیشه ای*
نامجون : آقای َ ایم َ اصلا اینجوری نیست من یه چیز بهتر دارم...ببین *آمپول رو نشون میده/ یکمی از سرش خون اومده*
ایم : این یه وسیله چاه کنیه؟
نامجون : آره آره ...ببین چه جالبه*آمپول رو تزریق میکنه توی اون آمپول مواد بیهوشی بوده*
نامجون : آخ سرم*دستشو میزاره روی سرشو گردنشو میچرخونه*
ا/ت : آقای...*سر نامجون رو میبینه*حالتون خوبه ؟*نگران*
نامجون : چیزی نیست *نگاه ا/ت میکنه*
ا/ت: اتاق عمل آمادس قبلش بیاین *بازو نامی رو میگره میبره توی اتاق خودش (#منحرف-نباشیم)*
1 دقیقه بعد
نامجون: ممنون *دست ا/ت رو نامحسوس میبوسه*
ا/ت: خواهش میکنم بهتره بریم اتاق عمل...
--- بعد از عمل یارو ----
نامجون : یکم سرم درد میکرد رفتم یه قرص خوردم آخر های شیفتم بود
*صدای زنگ خوردن گوشی نامی*
شرایط پارت 3 : 21 لایک و کامنت
---------------------------------------------------------------------------------------
(پیشنهاد : آهنگ one of the girl رو موقع خوندنش گوش بدین)
فصل 2 پارت 1
(ادمین : 3 ماه گذشته )
نامجون :این امکان نداره.....به هیچ عنوان .... من نمیذارم این اتفاق برای عشق زندگیم بیوفته... *پشت میز کارش نشسته سرشو توی دستاش گرفته و دستاش هم میلرزن*
(صدای در)
نامجون : بله !*صدای نسبتا لرزیده*
تهیونگ : هیونگ...اول آروم باش یه خبر دارم...
نامجون : بگو!
تهیونگ : اون اینجاس
نامجون: ببین تهیونگ(از روی صندلی بلند میشه) من حتی نمیخوام به اون عوضی فک کنم پس دست به سرش کنه بره !
تهیونگ : اما...
(در باز شد )
سوهو : به به میبینم آقای کیم نمیخواد باهاشون وقت ملاقات داشته باشم *پوزخند*
نامجون :*به سمت سوهو میره*ببند دهنتو نک/بت!*داد و یه مشت زد تو صورت سوهو*
سوهو:*صورتشو گرفته*اَه...واقعا درد داشت آقای کیم
نامجون: *یقه سوهو رو میگره و تا دلت بخواد کتکش میزنه*
تهیونگ (یاخداااا یکی باید اینارو از هم جدا کنه اینجوری نمیشه)جین هیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
- فلش بک به 6 ماه پیش -
بیمارستان :
ا/ت:آقای کیم بیمار اتاق 347 وضعیت خوبی نداره و نمیتونه قاشق رو از غذا تشخیص بده
نامجون : یعنی چی ؟
ا/ت : داره قاشق رو به عنوان غذا میخوره تا الان 2 تا از دندوناش شکستن
نامجون : برو سریع اتاق عمل رو آماده کن!
ا/ت: چشم.
*نامجون رفت توی اتاق 347 دید که طرف داره قاشق فلزی رو میجوعه*
نامجون : آقای َ ایم َ لطفا به حرفم گوش بدین *پرید رو تخت تا قاشق رو از دست مرده بگیره*
ایم: نههههههه *نامی رو هل میده از روی تخت/ نامی پرت میشه پایین و سرش میخوره به میز شیشه ای*
نامجون : آقای َ ایم َ اصلا اینجوری نیست من یه چیز بهتر دارم...ببین *آمپول رو نشون میده/ یکمی از سرش خون اومده*
ایم : این یه وسیله چاه کنیه؟
نامجون : آره آره ...ببین چه جالبه*آمپول رو تزریق میکنه توی اون آمپول مواد بیهوشی بوده*
نامجون : آخ سرم*دستشو میزاره روی سرشو گردنشو میچرخونه*
ا/ت : آقای...*سر نامجون رو میبینه*حالتون خوبه ؟*نگران*
نامجون : چیزی نیست *نگاه ا/ت میکنه*
ا/ت: اتاق عمل آمادس قبلش بیاین *بازو نامی رو میگره میبره توی اتاق خودش (#منحرف-نباشیم)*
1 دقیقه بعد
نامجون: ممنون *دست ا/ت رو نامحسوس میبوسه*
ا/ت: خواهش میکنم بهتره بریم اتاق عمل...
--- بعد از عمل یارو ----
نامجون : یکم سرم درد میکرد رفتم یه قرص خوردم آخر های شیفتم بود
*صدای زنگ خوردن گوشی نامی*
شرایط پارت 3 : 21 لایک و کامنت
۸.۵k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.