پارت چهارم
+ بپرس
♡ مامانم کجاست؟
= گوجو برای چند دقیقه از سوال سوفیا لال شد
= گوجو هیچ جوابی به سوفیا نداد و به رانندگی کردن ادامه داد
= بعد از چند دقیقه ماشین توقف کرد .. رسیده بودند به خونه
= گوجو از ماشین پیاده شد ،سوفیا هم پشت سر گوجو دنبالش رفت
+ بیا داخل..
= سوفیا رفت داخل خونه و خیلی با نمک به خونه نگاه میکرد
= پذیرایی خونه بزرگ بود با آشپزخونه بزرگی داشت یک میز غذا خوری در انتهای حال بود سمت چپ هم دو تا اتاق بود
= گوجو لبخندی زد
+ خب خانم کوچولو، اینجا ما دو تا اتاق داریم متاسفانه امشب باید تو اتاق من بخوابی تا فردا اون یکی اتاق رو خالی کنم و وسایل های تو رو بچینم و بری تو اتاق خودت
♡ باشه ..
+ عالیه ، خب الان بریم ناهار درست کنیم .. چون من خیلی گشنمه .
= ساتورو یه پیشبند گل گلی بست و یه پیش بند کوچیک تر و نانازی تر به سوفیا داد
+ خب بریم روی مبل بشینیم
♡ مگه قرار نیست غذا درست کنیم ؟
+ خب فکر کردم دیدم بلد نیستم غذا درست کنم پس مثل همیشه غذا سفارش میدم .. این پیشبند هم در نیار خیلی بهت میاد
= سوفیا روی مبل نشست و شروع کرد به نقاشی کردن داخل دفترش
+ داری چی میکشی ؟
♡ تو رو ..
+ واقعا ؟
+ کو ببینم * دوستان عکس دوم نقاشی سوفیا هست *
+ این الان منم ؟
♡ اره
+ من انقدر زشتم ؟ دازای کجاییییییییی بیام باهات خودکشی کنم
♡ دازای کیه ؟
+ هیچی ولش کن ... تو اصلا نقاشی نکش بچه
♡ مامانم کجاست؟
= گوجو برای چند دقیقه از سوال سوفیا لال شد
= گوجو هیچ جوابی به سوفیا نداد و به رانندگی کردن ادامه داد
= بعد از چند دقیقه ماشین توقف کرد .. رسیده بودند به خونه
= گوجو از ماشین پیاده شد ،سوفیا هم پشت سر گوجو دنبالش رفت
+ بیا داخل..
= سوفیا رفت داخل خونه و خیلی با نمک به خونه نگاه میکرد
= پذیرایی خونه بزرگ بود با آشپزخونه بزرگی داشت یک میز غذا خوری در انتهای حال بود سمت چپ هم دو تا اتاق بود
= گوجو لبخندی زد
+ خب خانم کوچولو، اینجا ما دو تا اتاق داریم متاسفانه امشب باید تو اتاق من بخوابی تا فردا اون یکی اتاق رو خالی کنم و وسایل های تو رو بچینم و بری تو اتاق خودت
♡ باشه ..
+ عالیه ، خب الان بریم ناهار درست کنیم .. چون من خیلی گشنمه .
= ساتورو یه پیشبند گل گلی بست و یه پیش بند کوچیک تر و نانازی تر به سوفیا داد
+ خب بریم روی مبل بشینیم
♡ مگه قرار نیست غذا درست کنیم ؟
+ خب فکر کردم دیدم بلد نیستم غذا درست کنم پس مثل همیشه غذا سفارش میدم .. این پیشبند هم در نیار خیلی بهت میاد
= سوفیا روی مبل نشست و شروع کرد به نقاشی کردن داخل دفترش
+ داری چی میکشی ؟
♡ تو رو ..
+ واقعا ؟
+ کو ببینم * دوستان عکس دوم نقاشی سوفیا هست *
+ این الان منم ؟
♡ اره
+ من انقدر زشتم ؟ دازای کجاییییییییی بیام باهات خودکشی کنم
♡ دازای کیه ؟
+ هیچی ولش کن ... تو اصلا نقاشی نکش بچه
۴.۲k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.