(پارت16)
ته*ویو.
باورم نمیشه جیمین مرده.
جیمین رو ردن سرد خونه.
با گریه جین،شوگا،هوپ،نامجون.
رو بردم خونه.
جانکک نیومد.
این ۴ نفر نامجون،جین،شوگا،جیهوپ.
انقدر گریه کردن داشتن میمردن.
خودم بد ترشون بودم.
رفتم خونه مادر پدر جیمین.
رفتم داخل گفتم.
ته:سلام
م جیمین:سلام پسرم خوبی
پ جیمین:سلام تهیونگ پسرم خوبس.
ته:خوبم شما خوبید
م جیمین:مرسی ما خوبیم
پ جمین:مریی پسرم چه اتفاقی افتاده
ته:یه خبر بد دارم(با گریه
م جیمین:چرا گریه میکنی
پ جیمن:اتفاقی واسه جیمین افتاده.
ته:اره(با گریه)
م و پ جیمین:چی شده بگو
ته:جج..جیییم.م.ممن..ممرده(با گریه)
م جیمین:تهیونگ میفهمی چی میگی
پ جیمین:یعنی چی چی میگی جیمین مرده.
م جیمین:توضیح بده(با گریه
ته:تیر خورده(با گریه)
پ جیمین:ییی.ی.یی.ععع.نیی چچیچیی(با بغز)
ته:اخرین غمتون باشه (با گریه)
م جیمین:کجاست(با گریه)
ته:بیمارستان..........(با گریه)
رفتم از اونجا با گریه شدید.
ایکاش بجای تو من میمردم هیونگ.
خدایا من و بکش جیمین رو زنده.
کن حاضرم همچین اتفاقی.
بیوفته.
رفتم سوار ماشینم شدم.
از اونجارفتم.
جانکوک*ویو.
جیمین رو بردن سرد خونه.
من نرفتم با هیونگام.
تا الان که نامجون و تهیونگ.
فهمیدن.
اگر جین بفهمه یا بقیع هیونگ ها.
من و رسما میکشن.
داشتم گریه میکردم.
رفتم داخل اتاق پیش ا.ت.
ا.ت:چی شده.
کوک:جیمین مرده
ا.ت:مرد
کوک:اره تیر خورد.
ا.ت:کی بهش زده
کوک:ننمممیدونم
ا.ت:کار تو هست اره
کوک:نههه
ا.ت:گمشو از اتاقم بیرون حالا.
کوک:.......
رفتم بیرون.
۱ هفته هست مدرسه نرفتیم.
دکتر میگه فردا مرخص میشه ا.ت.
باورم نمیشه جیمین مرده.
جیمین رو ردن سرد خونه.
با گریه جین،شوگا،هوپ،نامجون.
رو بردم خونه.
جانکک نیومد.
این ۴ نفر نامجون،جین،شوگا،جیهوپ.
انقدر گریه کردن داشتن میمردن.
خودم بد ترشون بودم.
رفتم خونه مادر پدر جیمین.
رفتم داخل گفتم.
ته:سلام
م جیمین:سلام پسرم خوبی
پ جیمین:سلام تهیونگ پسرم خوبس.
ته:خوبم شما خوبید
م جیمین:مرسی ما خوبیم
پ جمین:مریی پسرم چه اتفاقی افتاده
ته:یه خبر بد دارم(با گریه
م جیمین:چرا گریه میکنی
پ جیمن:اتفاقی واسه جیمین افتاده.
ته:اره(با گریه)
م و پ جیمین:چی شده بگو
ته:جج..جیییم.م.ممن..ممرده(با گریه)
م جیمین:تهیونگ میفهمی چی میگی
پ جیمین:یعنی چی چی میگی جیمین مرده.
م جیمین:توضیح بده(با گریه
ته:تیر خورده(با گریه)
پ جیمین:ییی.ی.یی.ععع.نیی چچیچیی(با بغز)
ته:اخرین غمتون باشه (با گریه)
م جیمین:کجاست(با گریه)
ته:بیمارستان..........(با گریه)
رفتم از اونجا با گریه شدید.
ایکاش بجای تو من میمردم هیونگ.
خدایا من و بکش جیمین رو زنده.
کن حاضرم همچین اتفاقی.
بیوفته.
رفتم سوار ماشینم شدم.
از اونجارفتم.
جانکوک*ویو.
جیمین رو بردن سرد خونه.
من نرفتم با هیونگام.
تا الان که نامجون و تهیونگ.
فهمیدن.
اگر جین بفهمه یا بقیع هیونگ ها.
من و رسما میکشن.
داشتم گریه میکردم.
رفتم داخل اتاق پیش ا.ت.
ا.ت:چی شده.
کوک:جیمین مرده
ا.ت:مرد
کوک:اره تیر خورد.
ا.ت:کی بهش زده
کوک:ننمممیدونم
ا.ت:کار تو هست اره
کوک:نههه
ا.ت:گمشو از اتاقم بیرون حالا.
کوک:.......
رفتم بیرون.
۱ هفته هست مدرسه نرفتیم.
دکتر میگه فردا مرخص میشه ا.ت.
۸.۸k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.