ادامه ی پارت اخر
ماوی میره سمت تهیونگ و از گردنش میگیره و لباشو میبوسه.
-باورم نمیشد. نمیدونستم چی بگم. خیلی ذوق کرده بودم انگار نمیدونستم صحبت کنم. منم از کمرش گرفتم و همکاری کردم
$هممون تعجب کرده بودیم
$ماوی.الان تهیونگ رو داره میبوسه... تعجب...
*فکر کنم... تعجب....
از هم جدا شدن . و تهیونگ ماوی رو بغل گرفت و توی هوا چرخوند
$دیگه نمیتونم. باید برم ببینم چیشده
*منم همینطور
همه میرن سمتشون
$تهیونگ چیشده؟
-زنم بارداره
*.... دستاشو میزاره روی صورتش...
$چی؟
-زنم بارداره.
$واقعاااااا؟؟!!!؟؟!!!!؟؟!!؟
-تازه همین که نیس
*دوقلوعه
+نه دیگه
*پس چی
-ماوی. منو بخشیده. دوباره باهم زندگی میکنیم
$چییییییی؟؟!؟!؟!؟؟؟؟!!!!!.... داد....
*واییی
همه ذوق میکنن به غیر از مادر و ناره
حالا دیگه ماوی دوباره با تهیونگ زندگی میکنه. ملک خودشو خوشبخت ترین دختر دنیا میدونه. تهیونگ خ. شحال ترین مرد جهانه ماوی هم همینطور. بچه شون هم پسره. تهیونگ دیگه قدر ماوی رو میدونه و ماوی هم قدر تهیونگ رو میدونه و این دونفر با همدیگه تا زمان مرگ باهم زندگی میکنن
پایان✨
عررررر خدوم گریم گرفت🥲
بالاخره تموم شد. اخیشششش😆
خب بریم واسه وانشات بعدی😂
-باورم نمیشد. نمیدونستم چی بگم. خیلی ذوق کرده بودم انگار نمیدونستم صحبت کنم. منم از کمرش گرفتم و همکاری کردم
$هممون تعجب کرده بودیم
$ماوی.الان تهیونگ رو داره میبوسه... تعجب...
*فکر کنم... تعجب....
از هم جدا شدن . و تهیونگ ماوی رو بغل گرفت و توی هوا چرخوند
$دیگه نمیتونم. باید برم ببینم چیشده
*منم همینطور
همه میرن سمتشون
$تهیونگ چیشده؟
-زنم بارداره
*.... دستاشو میزاره روی صورتش...
$چی؟
-زنم بارداره.
$واقعاااااا؟؟!!!؟؟!!!!؟؟!!؟
-تازه همین که نیس
*دوقلوعه
+نه دیگه
*پس چی
-ماوی. منو بخشیده. دوباره باهم زندگی میکنیم
$چییییییی؟؟!؟!؟!؟؟؟؟!!!!!.... داد....
*واییی
همه ذوق میکنن به غیر از مادر و ناره
حالا دیگه ماوی دوباره با تهیونگ زندگی میکنه. ملک خودشو خوشبخت ترین دختر دنیا میدونه. تهیونگ خ. شحال ترین مرد جهانه ماوی هم همینطور. بچه شون هم پسره. تهیونگ دیگه قدر ماوی رو میدونه و ماوی هم قدر تهیونگ رو میدونه و این دونفر با همدیگه تا زمان مرگ باهم زندگی میکنن
پایان✨
عررررر خدوم گریم گرفت🥲
بالاخره تموم شد. اخیشششش😆
خب بریم واسه وانشات بعدی😂
۴.۰k
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.