پارت ۱۲

پارت ۱۲
تو یه روانی جئون

ویو یونا
یعنی منو برای چی می‌خوان من نمیخوام طعمه
باشم
ویو کوک
قرار بود امشب به اون وو حمله کنیم دلم نمی‌خواست ولی میخواستم یونا رو طعمه کنم میدونستم کارشو بلده آروم رفتم تو اتاقش
_ یونا بیا اینجا
+ بله ارباب
_ این لباسو بپوش
+ ولی زیادی بازه
_ سریع کارو تموم میکنیم بپوش بیا پایین
+ چشم
ویو یونا
لباسه خیلی باز بود ولی پوشیدم رفتم پایین
همه نگام میکردن از جمله جیمین
_ خب همه آماده آن فقط تو ماشین برا یونا نقشه رو میگم بریم
+ نقشه چیه
دیدم کوک زل زده به رونام
+ ارباب
_ آ بله چیزه نقشه اینه تو میری داخل خونه ی اونوو به بهانه رابطه بعد با یه دارو بیهوشش می‌کنی و ما وارد کار میشیم
+ اوکی
ویو یونا
رسیدیم به عمارت اون وو وارد شدم که خودشو دیدم
§ شما کی باشی
+ آمدم خوش بگذرونیم
§ هه بیا بالا
رفتم بالا خیلی مست بود قشنگ معلومه ازین دختر بازاس دستاشو کشید رو رونام که سریع بیهوشش کردم که کوک و بادیگاردا آمدن
کوک آمد پیشم
_ حالت خوبه اون عوضی کاریت نکرد
+ م..من خوبم
_ محکم بغلم کرد و بردم سمت ماشین عملیات تموم شد که صدای بلند تیر شنیدم
اون..اون کوک بود
.
.
.
.
.
.
‌.
.
.
.
.
خمارییییییی
شرطا
لایک=۵
کامنت=۵
برسونید تا پارت بعدو بزارم🖤