بچه که بودم هر گند کاریی که میکردم مینداختم تقصیر این و ا

بچه که بودم هر گند کاریی که میکردم مینداختم تقصیر این و اون تا از اون موقعیت ناجور جا خالی بدم و کسی سرم داد و بیداد نکنه، بزرگتر که شدم دیگه نتونستم بندازم گردن کسی، دیگه نتونستم کسیو مقصر بدونم بخاطر موقعیتی که توش گیر کرده بودم میدونستم فقط خودممو خودم یه نگاه به دور و ورم مینداختم میدیدم هیچکس نیست فقط خودم واسه خودم مونده اونجا بود که فهمیدم گوهی که به زندگیم زدم گردنِ خودمه و حسرت میخورم که چرا هیچکس نزد رو شونم بگه گوه نزن به زندگیت و بخاطر اون روزای مزخرف فقط میتونم یه جمله به خودم بگم اونم اینه که " ببخشید که مشکل من بودم ".