پارت ۸
ویو ات
که یهو کوک دستم رو گرفت و گفت = متاسفانه ات نمیتونی بری
ات= چرا
کوک = دلیلش خب به خودم مربوطه یه لباس بپوش بریم بیرون برات لباس بخریم
ات = ولی من میخوام برم خونه کوک خواهش میکنم
کوک = درسته مهربونم ولی اگه رو حرفم حرف بزنی ممکنه اتفاق بدی برات بیوفته
نویسنده = ات قبول کن خیلی خوب میشه ها
ات = دیونه شدی چی چی رو قبول کنم مگه کشکه
اونطور که کوک گفت ترسیدم بلایی سرم بیاره واسه همین به حرفش گوش کردم و اون بهم یه لباس قشنگ آورد و منم پوشیدم با هم رفتیم بازار
ویو کوک
وقتی منو کوک صدا کرد قند تو دلم آب شو واییییییییییی چه ناز و کیوت گفت یکی از لباس های مامانم رو بهش دادم ها چیه نکنه انتظار داشتین لباس خودمو لباس من براش بزرگه نمیخوام
لباس رو پوشید واییییییییییی خیلی بهش میومد داشتم خر ذوق میشدم ولی طوری رفتار گردم که انگار نه انگار
ات = کوک ... کوکککک .... کوککککککک
کوک = هان جیه چیشد ؟ اها بله
ات = کجایی ۳ بار صدات زدم
کوک برای اینکه ضایع نشه گفتم داشتم به یکی از پرونده های شرکت فک میکردم
ات = اها خب بریم
در ماشین رو برای ات باز کردم که گفت میشه من رانندگی کنم بهش اجازه دادم که رانندگی کنه و قتی رانندگی کرد متوجه چیز عجیبی شدم..
که یهو کوک دستم رو گرفت و گفت = متاسفانه ات نمیتونی بری
ات= چرا
کوک = دلیلش خب به خودم مربوطه یه لباس بپوش بریم بیرون برات لباس بخریم
ات = ولی من میخوام برم خونه کوک خواهش میکنم
کوک = درسته مهربونم ولی اگه رو حرفم حرف بزنی ممکنه اتفاق بدی برات بیوفته
نویسنده = ات قبول کن خیلی خوب میشه ها
ات = دیونه شدی چی چی رو قبول کنم مگه کشکه
اونطور که کوک گفت ترسیدم بلایی سرم بیاره واسه همین به حرفش گوش کردم و اون بهم یه لباس قشنگ آورد و منم پوشیدم با هم رفتیم بازار
ویو کوک
وقتی منو کوک صدا کرد قند تو دلم آب شو واییییییییییی چه ناز و کیوت گفت یکی از لباس های مامانم رو بهش دادم ها چیه نکنه انتظار داشتین لباس خودمو لباس من براش بزرگه نمیخوام
لباس رو پوشید واییییییییییی خیلی بهش میومد داشتم خر ذوق میشدم ولی طوری رفتار گردم که انگار نه انگار
ات = کوک ... کوکککک .... کوککککککک
کوک = هان جیه چیشد ؟ اها بله
ات = کجایی ۳ بار صدات زدم
کوک برای اینکه ضایع نشه گفتم داشتم به یکی از پرونده های شرکت فک میکردم
ات = اها خب بریم
در ماشین رو برای ات باز کردم که گفت میشه من رانندگی کنم بهش اجازه دادم که رانندگی کنه و قتی رانندگی کرد متوجه چیز عجیبی شدم..
۱.۲k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.