مافیای عاشقpart1۳
مافیای عاشق part1۳
هایون:جریان چیه؟کوک اینجا چیکار میکنه
افسر:مگه بهت نگفت میدونست اینجایی رفت بار مست شد دعوا کرد ک کار به پلیس بکشه تورو ببینه
هایون:شما چرا اینکارو کردین
افسر:میدونم.میدونم ولی فقط دنبال ی فرصته. هایون تو عروس خانواده منی(تهیونگ پسرشه دیگ)بدتو نمیخام ولی اونم گناهی نکرده فقط اطرافیانش بد بودن
هایون:واقعا نمیدونم چی بگم من دیگ باید برم منتظرمن
افسر:برو
پرش زمانی خونه
هایون:اجوما اجوماااا
اجوما:بله دخترم
هایون:تهیونگ کجاست
اجوما:داره با سویون فیلم میبینه دخترم
هایون:خب میشه بری بهش بگی مهمون داریم
اجوما:باشه عزیزم
کوک:سویون دیگ کیه؟
هایون:دخترمه
جونگ کوک:هااااااااااااا؟تو این چندسال چی شدهههههه؟
هایون:همینی ک هستتتتتتت
تهیونگ ویو
اخرا فیلم بود سویون خوابش برده پتو رو روش انداختم سرش و بوس کردم همینطور نگاش کردم اون بچه من نبود اما عین بچه خودم بزرگش کردم هیچ وقت اینجور نبود ک بچه خودم نیست اینا تو ذهن من رژه میرفتن ک صدای در خورد
اجوما:پسرم
تهیونگ:بله اجوما
اجوما:مهمون داری هایون گفت صدات بزنم
تهیونگ:باشه الان میام
رفتم پایین هایونو دیدم با ذوق رفتم پیشش اما با دیدن جفتیش سر جام میخکوب شدم کوک بود اما ن اون کوک قبلی ن اون کوک خشنی ک همیشه بهش حسادت میکردم الان شده بود همون کوک ایده آل هایون ساده و شیک الان شده بود مرد واقعی(مرد من همیشه واقعی بودهههه)
تهیونگ:آه سلام جونگ کوک اینجا چیکار میکنی
جونگ کوک:حال منم خوبه!از خانمت بپرس
تهیونگ سرشو علامت سوالی به سمت هایون برد:چی شده چاگیا.
جونگ کوک:عی(زیر لب)
هایون روشو کرد طرف کوک
هایون:زهر مار جونگ کوک
(طرف تهیونگ)
هایون:بهت توضیح میدم تهیونگ فعلا باید صبر کنی
هایون:کوک بیا اتاقتو نشونت بدم
تهیونگ:اتاققققق؟
کوک:دلتم بخواد من پیشتونم
هایون:خیلی خب بیا
هایون ویو
رفتم اتاقشون نشونش دادم سری رفت سر تخت خابید بدون اینکه لباساش و عوض کنه از تو کمد ی سری لباس دراوردم گذاشتم سر تخت.فک کردم خودشو زده به خواب ولی فهمیدم واقعا خوابه لباسارو گذاشت همونجا و رفتم بیرون از اتاق و با تهیونگ عصبی مواجه شدم
تهیونگ:اون اینجا چیکار میکنه؟(عصبی)
هایون:عزیزم میدونم..............
تهیونگ:لازم نیست انکار کنی فق بگو دلم واسش تنگ شده بود(عصبی)
هایون:نه اینطور نیست بزار توضیح بدم
تهیونگ:بگو
هایون:بریم تو اتاق
تهیونگ:................
ادامه پارت بعد
هایون:جریان چیه؟کوک اینجا چیکار میکنه
افسر:مگه بهت نگفت میدونست اینجایی رفت بار مست شد دعوا کرد ک کار به پلیس بکشه تورو ببینه
هایون:شما چرا اینکارو کردین
افسر:میدونم.میدونم ولی فقط دنبال ی فرصته. هایون تو عروس خانواده منی(تهیونگ پسرشه دیگ)بدتو نمیخام ولی اونم گناهی نکرده فقط اطرافیانش بد بودن
هایون:واقعا نمیدونم چی بگم من دیگ باید برم منتظرمن
افسر:برو
پرش زمانی خونه
هایون:اجوما اجوماااا
اجوما:بله دخترم
هایون:تهیونگ کجاست
اجوما:داره با سویون فیلم میبینه دخترم
هایون:خب میشه بری بهش بگی مهمون داریم
اجوما:باشه عزیزم
کوک:سویون دیگ کیه؟
هایون:دخترمه
جونگ کوک:هااااااااااااا؟تو این چندسال چی شدهههههه؟
هایون:همینی ک هستتتتتتت
تهیونگ ویو
اخرا فیلم بود سویون خوابش برده پتو رو روش انداختم سرش و بوس کردم همینطور نگاش کردم اون بچه من نبود اما عین بچه خودم بزرگش کردم هیچ وقت اینجور نبود ک بچه خودم نیست اینا تو ذهن من رژه میرفتن ک صدای در خورد
اجوما:پسرم
تهیونگ:بله اجوما
اجوما:مهمون داری هایون گفت صدات بزنم
تهیونگ:باشه الان میام
رفتم پایین هایونو دیدم با ذوق رفتم پیشش اما با دیدن جفتیش سر جام میخکوب شدم کوک بود اما ن اون کوک قبلی ن اون کوک خشنی ک همیشه بهش حسادت میکردم الان شده بود همون کوک ایده آل هایون ساده و شیک الان شده بود مرد واقعی(مرد من همیشه واقعی بودهههه)
تهیونگ:آه سلام جونگ کوک اینجا چیکار میکنی
جونگ کوک:حال منم خوبه!از خانمت بپرس
تهیونگ سرشو علامت سوالی به سمت هایون برد:چی شده چاگیا.
جونگ کوک:عی(زیر لب)
هایون روشو کرد طرف کوک
هایون:زهر مار جونگ کوک
(طرف تهیونگ)
هایون:بهت توضیح میدم تهیونگ فعلا باید صبر کنی
هایون:کوک بیا اتاقتو نشونت بدم
تهیونگ:اتاققققق؟
کوک:دلتم بخواد من پیشتونم
هایون:خیلی خب بیا
هایون ویو
رفتم اتاقشون نشونش دادم سری رفت سر تخت خابید بدون اینکه لباساش و عوض کنه از تو کمد ی سری لباس دراوردم گذاشتم سر تخت.فک کردم خودشو زده به خواب ولی فهمیدم واقعا خوابه لباسارو گذاشت همونجا و رفتم بیرون از اتاق و با تهیونگ عصبی مواجه شدم
تهیونگ:اون اینجا چیکار میکنه؟(عصبی)
هایون:عزیزم میدونم..............
تهیونگ:لازم نیست انکار کنی فق بگو دلم واسش تنگ شده بود(عصبی)
هایون:نه اینطور نیست بزار توضیح بدم
تهیونگ:بگو
هایون:بریم تو اتاق
تهیونگ:................
ادامه پارت بعد
۱۱.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.