پارت 6
پارت 6
همیجوری که لحاف دور بدنته زیر دلت درد میگیره
تهیونگ: همنجوری لحاف دورش بود که یهو خم میشه اه میکشه چیشد؟ چرا اینجوری شد
میرم پیشش و ازش میپرشم
تهیونگ: تو یهو چت شد؟
ا/ت: زیر دلم بدجور درد میکنه(با لحن کیوت)
تهیونگ: برو تو وان با اب گرمخوب میشی
و میره بیرون اتاق
ا/ت: مرتیکه میگمدلم درد میکنه یزره ماساژ بده.... شاید خوب شد (تو دلش)
ا/ت:
اروم اروم رفتم به سمت حموم و وان پر کردم و رفتم توش
و زیر دلم دیگه درد نمیکر
همینحوری چشامو بسته بودم که
باز کردم
لباس چی بپوشمم!
ارباب دیشب لباسمو پاره کرد
وایی
که یدفعه در حموم و میزنن
ا/ت: بله؟
ندیمه: برات لباس اوردم میزارم تو تخت بپوش
ا/ت: ممنون
و ندیمه میره
ا/ت:ودف همین که یادم افتاد ندیمه لباس اورد حعررر
یه ساعتی میشد تو وانم دیگه در اومدم و واوو چه لباس خوشگلیههه اوهه
پوشیدن و از اتاق رفتم بیرون داشتم از پله ها میرفتم پایین که
ارباب!
تهیونگ: خوب شدی دیگه درد نداری؟
ا/ت: بل.. بله ممنون
پارت بعد شرط بیشتر از 30 کامنت و 20 لایک
همیجوری که لحاف دور بدنته زیر دلت درد میگیره
تهیونگ: همنجوری لحاف دورش بود که یهو خم میشه اه میکشه چیشد؟ چرا اینجوری شد
میرم پیشش و ازش میپرشم
تهیونگ: تو یهو چت شد؟
ا/ت: زیر دلم بدجور درد میکنه(با لحن کیوت)
تهیونگ: برو تو وان با اب گرمخوب میشی
و میره بیرون اتاق
ا/ت: مرتیکه میگمدلم درد میکنه یزره ماساژ بده.... شاید خوب شد (تو دلش)
ا/ت:
اروم اروم رفتم به سمت حموم و وان پر کردم و رفتم توش
و زیر دلم دیگه درد نمیکر
همینحوری چشامو بسته بودم که
باز کردم
لباس چی بپوشمم!
ارباب دیشب لباسمو پاره کرد
وایی
که یدفعه در حموم و میزنن
ا/ت: بله؟
ندیمه: برات لباس اوردم میزارم تو تخت بپوش
ا/ت: ممنون
و ندیمه میره
ا/ت:ودف همین که یادم افتاد ندیمه لباس اورد حعررر
یه ساعتی میشد تو وانم دیگه در اومدم و واوو چه لباس خوشگلیههه اوهه
پوشیدن و از اتاق رفتم بیرون داشتم از پله ها میرفتم پایین که
ارباب!
تهیونگ: خوب شدی دیگه درد نداری؟
ا/ت: بل.. بله ممنون
پارت بعد شرط بیشتر از 30 کامنت و 20 لایک
۵۵.۷k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.