صحرا، لحظه ای به او خیره شد و در دلش احساس کرد که اینجا،
صحرا، لحظهای به او خیره شد و در دلش احساس کرد که اینجا، جایی است که باید با گذشتهاش روبرو شود. او میدانست که در این مکان، هر راز ممکن است به بهای جانش تمام شود. با این حال، عزمش را جزم کرد و گام به گام به عمق تاریکی پیش رفت.
در این شب طوفانی، صحرا به دنبال کشف حقیقتی بود که میتوانست او را از زنجیرهای گذشته آزاد کند. آیا این مکان، میتوانست آرامش را به او بازگرداند یا او را به ورطهای عمیقتر از ترس و وحشت فرو ببرد؟ در دل عمارت اروند، سرنوشت او به آرامی در حال شکلگیری بود.
در این شب طوفانی، صحرا به دنبال کشف حقیقتی بود که میتوانست او را از زنجیرهای گذشته آزاد کند. آیا این مکان، میتوانست آرامش را به او بازگرداند یا او را به ورطهای عمیقتر از ترس و وحشت فرو ببرد؟ در دل عمارت اروند، سرنوشت او به آرامی در حال شکلگیری بود.
۶.۱k
۲۳ آبان ۱۴۰۳