عشق مافیا part³
های گایز ببخشید میدونم خیلی دیر اومد ولی بعضی ها شکایت میکردن از این به بعد زود تر میزارم
ا/ت:لیا
تهیونگ:ته
لیا ویو
منو براید استایل بغل کرده بود و داشت میبرد طرف ماشین نمیخواستم با یه نفری ک نمیشناسم برم
همش تقصیر اون بابا پف*یوزمه ازش متنفرم کاش این مافیا یه زره رحم داشته باشه مثل بابام نباشه
آخه کی دخترش رو به جای بدهی که داره میده؟!(بابا تو)
منو گذاشت صندلی جلوی ماشین و درو بست خواستم که درو باز کنم دیدم باز نمیشه! اه لعنت بش قفل کرده
خودشم سوار شد
لیا:چرا درو قفل میکنی
ته:...
....
بعد یه ساعت رسیدیم به یه جایی جنگل بود
چی؟
تو جنگل زندگی میکرد؟
به یه خونه ببخشید عمارت بزرگ رسیدیم
خیلی بزرگ بود گم نمیشه تو اینجا؟
اف حالا هرچی کاش دست از سر من برداره
از ماشین پیاده شدیم دستم گرفت برد سمت در خونه
لیا:هی تهیونگی چی ولم کن برم
ته:..
لیا:اففف ولم کن
بادیگارد ها درو باز کردن منو برد تو
لیا:از من چی ولم کن برم
ته:اگ میخوای این همه صحبت کنی گفته باشم تهش مرگه
لیا:...
بعدش یه خانم صدا کرد
فکر کنم خدمتکارش بود
بهش گفت
ته:لیا رو ببر به یکی از اتاق ها
خدمتکار:چشم
که منو با خودش توی یکی از اتاق ها
خدمتکار:اینجا اتاق شماست خانم به چیزی نیاز داشتین منو صدا کنید
لیا:باش...
پایان
بعدا میام بقیش رو مینویسم...
نظر بدین حتما
بایییی
ا/ت:لیا
تهیونگ:ته
لیا ویو
منو براید استایل بغل کرده بود و داشت میبرد طرف ماشین نمیخواستم با یه نفری ک نمیشناسم برم
همش تقصیر اون بابا پف*یوزمه ازش متنفرم کاش این مافیا یه زره رحم داشته باشه مثل بابام نباشه
آخه کی دخترش رو به جای بدهی که داره میده؟!(بابا تو)
منو گذاشت صندلی جلوی ماشین و درو بست خواستم که درو باز کنم دیدم باز نمیشه! اه لعنت بش قفل کرده
خودشم سوار شد
لیا:چرا درو قفل میکنی
ته:...
....
بعد یه ساعت رسیدیم به یه جایی جنگل بود
چی؟
تو جنگل زندگی میکرد؟
به یه خونه ببخشید عمارت بزرگ رسیدیم
خیلی بزرگ بود گم نمیشه تو اینجا؟
اف حالا هرچی کاش دست از سر من برداره
از ماشین پیاده شدیم دستم گرفت برد سمت در خونه
لیا:هی تهیونگی چی ولم کن برم
ته:..
لیا:اففف ولم کن
بادیگارد ها درو باز کردن منو برد تو
لیا:از من چی ولم کن برم
ته:اگ میخوای این همه صحبت کنی گفته باشم تهش مرگه
لیا:...
بعدش یه خانم صدا کرد
فکر کنم خدمتکارش بود
بهش گفت
ته:لیا رو ببر به یکی از اتاق ها
خدمتکار:چشم
که منو با خودش توی یکی از اتاق ها
خدمتکار:اینجا اتاق شماست خانم به چیزی نیاز داشتین منو صدا کنید
لیا:باش...
پایان
بعدا میام بقیش رو مینویسم...
نظر بدین حتما
بایییی
۱۰.۵k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.