fake: my crazy love part 21 🪷💮
ویو کوک
رفتم تو اتاقش
+هوی یارو اینجا در داره ها
_درست صحبت کن بعد بیا صبحانه بخور
+نمیخورم
_گفتم بیا بریم
+چند بار بگم نمیام
_پس که نمیای باشه خودت خواستی
انداختمش روی شونم رفتم پایین همش دست و پا میزد
+کوک ولم کن بزار بیام پایین
زدم به باسنش گفتم
_ساکت باش
رسیدیم توی سالن گذاشتمش پایین گفتم:بشین بخور بدون اینکه چیزی بگه شروع کرد به خوردن بینمون سکوت بدی بود که لیسا شکستش
+راستی اون دختر مو بوره توی شرکت کی بود ؟
این رو که پرسید احساس کردم دارم خفه میشم ولی اگه جوابشو نمیدادم شک میکرد
_یه دوست قدیمی
+ولی اینطور بنظر نمی رسید
_چطوری بود مگه (کمی بلند )
+خب حالا چرا عصبی میشه یجور رفتار میکنی انگار قبلاً دوست دخترت بوده که ازت جدا شده 😒
_نخیرم هیچی بینمون نبوده و نیست
+اوکی من باید برم بیمارستان به بیمارام سر بزنم بای
لیسا رفت حالم از رزی بد میشه من هی فراموشش می کنم اما باز یادآوری میکنن بهم گوشیم زنگ خورد مینهو بود _بعله
مینهو:قربان انبار اسلحه رو خالی کردن
_چی ... چی میگی تو
مینهو : قربان بنظر دیشب خالی کردن روی دیوار هم نوشتن به پرنسس سلام برسون
_آه لعنت بهش کار فیلیکسه عوضی اشغال خودم میکشمت
مینهو : قربان ما الان چیکار کنیم
_فعلا هیچ کاری نکنید
مینهو : چشم
زنگ زدم به هان ببینم چه خبره بعد دوتا بوق جواب داد
@سلام جونگکوکا
_تو چرا هیچی به من نگفتی
@پس شنیدی
_لعنت بهت
@الان کاریش نمیشه کرد ولی کار فیلیکس بوده
_میدونم اما تقاص این کارشو پس میده
@میخوای چیکار کنی
_بعداً میبینیم
@کار اشتباهی نکنیا . لیسا کجاست
_بیمارستان هان محافظ های لیسا رو زیاد کن
@ باشه
_خبری شد سریع بگو خداحافظ
رفتم تو اتاقش
+هوی یارو اینجا در داره ها
_درست صحبت کن بعد بیا صبحانه بخور
+نمیخورم
_گفتم بیا بریم
+چند بار بگم نمیام
_پس که نمیای باشه خودت خواستی
انداختمش روی شونم رفتم پایین همش دست و پا میزد
+کوک ولم کن بزار بیام پایین
زدم به باسنش گفتم
_ساکت باش
رسیدیم توی سالن گذاشتمش پایین گفتم:بشین بخور بدون اینکه چیزی بگه شروع کرد به خوردن بینمون سکوت بدی بود که لیسا شکستش
+راستی اون دختر مو بوره توی شرکت کی بود ؟
این رو که پرسید احساس کردم دارم خفه میشم ولی اگه جوابشو نمیدادم شک میکرد
_یه دوست قدیمی
+ولی اینطور بنظر نمی رسید
_چطوری بود مگه (کمی بلند )
+خب حالا چرا عصبی میشه یجور رفتار میکنی انگار قبلاً دوست دخترت بوده که ازت جدا شده 😒
_نخیرم هیچی بینمون نبوده و نیست
+اوکی من باید برم بیمارستان به بیمارام سر بزنم بای
لیسا رفت حالم از رزی بد میشه من هی فراموشش می کنم اما باز یادآوری میکنن بهم گوشیم زنگ خورد مینهو بود _بعله
مینهو:قربان انبار اسلحه رو خالی کردن
_چی ... چی میگی تو
مینهو : قربان بنظر دیشب خالی کردن روی دیوار هم نوشتن به پرنسس سلام برسون
_آه لعنت بهش کار فیلیکسه عوضی اشغال خودم میکشمت
مینهو : قربان ما الان چیکار کنیم
_فعلا هیچ کاری نکنید
مینهو : چشم
زنگ زدم به هان ببینم چه خبره بعد دوتا بوق جواب داد
@سلام جونگکوکا
_تو چرا هیچی به من نگفتی
@پس شنیدی
_لعنت بهت
@الان کاریش نمیشه کرد ولی کار فیلیکس بوده
_میدونم اما تقاص این کارشو پس میده
@میخوای چیکار کنی
_بعداً میبینیم
@کار اشتباهی نکنیا . لیسا کجاست
_بیمارستان هان محافظ های لیسا رو زیاد کن
@ باشه
_خبری شد سریع بگو خداحافظ
۱.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.