🍷ارباب و برده 🩸
ات ویو : صبح شده بود و وقتی بیدار شدم دیدم ته نیست و من لخت روی تخت یاد شب افتادم و خجالت کشیدم که ته بالای بدنم رو دیده و کوک هم پایین بدم گوه به این شانسم
لباسام رو پوشیدم و رفتم پایین دیدم هیچ کس نیست و ته هم داره اشپزی میکنه
ات :سلام
ته : سلام صبح بخیر
ات: چرا کسی نیست
ته : مگه بده که بخوایم تنها باشیم
ات : نه فقط سوال بود
ته : بهشون مرخصی دادم
بیا غذامونو بخوریم
رفتیم نشستیم و داشتیم میخوردیم
ته : ات شب یادم رفت ازت بپرسم که اون تتو روی سینت چی بود
ات : خب من وقتی بچه بودم منو دزدیده بودن و اون تتو رو زده بودن
ته: تو که گفتی هیچ کس به من دست نزده
ات : خب من اون موقع بچه بودم و اینکه خب با من نخوابیده که فقط تتو زده
ته : هوم
ساعت 6
ات: نشسته بودم و داشتم فیلم میدیدم که ته اومد
ته : من دارم با کوک میرم بیرون زود برمیگردم همینجا بمون
ات: میشه منم بیام
ته: نه
ات: ترو خداا تهیی
ته : هوفف باشه زود حاضر شو
ات : مرسیییی
بقیش رو شب میزارم
لباسام رو پوشیدم و رفتم پایین دیدم هیچ کس نیست و ته هم داره اشپزی میکنه
ات :سلام
ته : سلام صبح بخیر
ات: چرا کسی نیست
ته : مگه بده که بخوایم تنها باشیم
ات : نه فقط سوال بود
ته : بهشون مرخصی دادم
بیا غذامونو بخوریم
رفتیم نشستیم و داشتیم میخوردیم
ته : ات شب یادم رفت ازت بپرسم که اون تتو روی سینت چی بود
ات : خب من وقتی بچه بودم منو دزدیده بودن و اون تتو رو زده بودن
ته: تو که گفتی هیچ کس به من دست نزده
ات : خب من اون موقع بچه بودم و اینکه خب با من نخوابیده که فقط تتو زده
ته : هوم
ساعت 6
ات: نشسته بودم و داشتم فیلم میدیدم که ته اومد
ته : من دارم با کوک میرم بیرون زود برمیگردم همینجا بمون
ات: میشه منم بیام
ته: نه
ات: ترو خداا تهیی
ته : هوفف باشه زود حاضر شو
ات : مرسیییی
بقیش رو شب میزارم
۲۰.۹k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.