وقتی تو دعوا بی هوا میزنتت
میز و چید و کوک هم گفت بیاد بشینه تا غذاهارو بکشه تهیونگ هم که انگاری نزدیک بود
+خب سفر چطور بود
جونگکوک یه لبخندی کثیف زد که ات چشماش گرد شد
+پسررر!!!تو،توی این چهارماه که رفتی دوستدخترم پیدا کردیییی!!!
همون موقع جونگکوک رفت عقب و خندید
صدای دینگ دینگ و زدن رمز در اومد
_سلام
+سلام مسترکیم
ویو ات
تهیونگ اومد تو اما...انگاری بدجور مست بود و هورنی
+عا...تهیونگا حالت خوبه؟
_بیب...من خو..خوبمممم تو برو رو تخت تا منم بیام(مست)
با اینحال که تهیونگ مست بود ولی دروغ چرا خیلی جلو داداشم خجالت کشیدم
+تهیونگا تو الان مستی،بیا بشین ایشون...
نزاشت حرفم تموم بشه که پرید وسطه حرفم
_میبینم که جنده شدیییی
÷چی؟
+تهیونگ چی میگی داداشمه!
_دروغ نگو من میدونم داشتی با این مردیکه بهم خیانت میکردی
کوک که حسابییی رگه پیشونی و گردنش زده بود بیرون حمله کرد به تهیونگ
÷چی میگی لاشییی با آبجیم درست حرف بزن
نشست رو تهیونگ و تا میخورد زدش
منم از شونش گرفتم و کشیدم با گریه التماسش میکردم که تهیونگو ول کنه
+تروخدااااا کوکککک توروخداااا التماست میکنم ولش کنننننن
دیگه فک کنم بعداز پنج دقیقه که کله حرصشو رو تهیونگ خالی کرد ولش کرد و از روش بلند شد
تهیونگ هم تلو تلو خوران بلند شد گوشهی لبشو با آستین کتش پاک کرد
کوک روش به من بود که آرومم کنه
و پشتش به تهیونگ
تهیونگ اومد از پشت بزنه تو گیجگاهش که.........
+خب سفر چطور بود
جونگکوک یه لبخندی کثیف زد که ات چشماش گرد شد
+پسررر!!!تو،توی این چهارماه که رفتی دوستدخترم پیدا کردیییی!!!
همون موقع جونگکوک رفت عقب و خندید
صدای دینگ دینگ و زدن رمز در اومد
_سلام
+سلام مسترکیم
ویو ات
تهیونگ اومد تو اما...انگاری بدجور مست بود و هورنی
+عا...تهیونگا حالت خوبه؟
_بیب...من خو..خوبمممم تو برو رو تخت تا منم بیام(مست)
با اینحال که تهیونگ مست بود ولی دروغ چرا خیلی جلو داداشم خجالت کشیدم
+تهیونگا تو الان مستی،بیا بشین ایشون...
نزاشت حرفم تموم بشه که پرید وسطه حرفم
_میبینم که جنده شدیییی
÷چی؟
+تهیونگ چی میگی داداشمه!
_دروغ نگو من میدونم داشتی با این مردیکه بهم خیانت میکردی
کوک که حسابییی رگه پیشونی و گردنش زده بود بیرون حمله کرد به تهیونگ
÷چی میگی لاشییی با آبجیم درست حرف بزن
نشست رو تهیونگ و تا میخورد زدش
منم از شونش گرفتم و کشیدم با گریه التماسش میکردم که تهیونگو ول کنه
+تروخدااااا کوکککک توروخداااا التماست میکنم ولش کنننننن
دیگه فک کنم بعداز پنج دقیقه که کله حرصشو رو تهیونگ خالی کرد ولش کرد و از روش بلند شد
تهیونگ هم تلو تلو خوران بلند شد گوشهی لبشو با آستین کتش پاک کرد
کوک روش به من بود که آرومم کنه
و پشتش به تهیونگ
تهیونگ اومد از پشت بزنه تو گیجگاهش که.........
۹۸
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.