آنجل من :)

آنجل
داشتم داخل صحنه فیلم برداری دیالوگ هامو تمرین میکردم که یکهو در با شدت زیادی باز شد

سوم شخص 7

الستور . واکس😡😡😡😡😡😡😡😡
واکس . میبینم که پیغامم رسیده 😏
ولنتیانو و واکس . 🤣🤣🤣🤣🤣🤣

الستور تغیر می‌کنه و شاخ های گوزنش در اومده بود

آنجل . الستور وایسا نه
الستور . وایسا کنار آنجل تو اصلا اینجا چه غلطی می‌کنی
آنجل . بعد برات میگم
الستور . مهم نیست من اونارو میکشم

الستور واکس و ولنتیانو و هر کسی که اونجا بود به غیر از آنجل رو تا حد مرگ کتک زد

الستور . آنجل بیا بریم
آنجل داشت با الستور می‌رفت که ولنتیانو زنجیر آنجل رو کشید و آنجل افتاد
الستور برگشت و با چیزی که دید شکه شد
انجل . الستور بورو من بعد میام
الستور . تو برده ولنتیانو هستی
آنجل . اره 😞
الستور . .....

الستور می‌ره سمت ولنتیانو و یک چیزی دم گوشش میگه
ولنتیانو با چشم های کرد شده و ترس درست به جلو نگاه میکرد

آلستور .خود دانی
ولنتیانو . قبوله
ولنتیانو زنجیر رو به الستور داد و زنجیر به رنگ سبز تغییر پیدا کرد
آنجل . تو چیکار کردی
الستور . اینو یک لطف در نظر بگیر
آنجل........

این داستان ادامه دارد


اگه دوست داشتید تو کامنتا بگید پارت دو هم بزارم