part: 12
"𝐦𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲"
*ویو انالی*
ته: مگه کریی؟
وای غلط کردم
انا: م..مگه.....شما...ها برای...دختر..بو..دنم نگهم نداشتید؟
ته: که چی ؟ فوقش میبرم پردت ترمیم میکنم
وای نههه
انا: م..من برم
دستگیره رو فشار دادم
ته: انگار ترس کورت کرده ...من درو قفل کردم
وای خدا
ته: میگم بیا جللووو( داد)
ای صگ اخلاققق احمقق
با هزار ترس به سمتش رفتم بدnم خشک شده بود
رو تخت نشسته بود
و من دقیقا جلوش بودم
ته: بشین
اروم رو دوتا زانو هام نشستم
الان نشستن برا چیه؟؟
تهیونگ با دستش چونم و به طرف هودش کشید
ته: فک کنم دخترای لج باز بیشتر حال بدن
نزدیک بود بزنم زیر گریه نکنه بیشتر ادامه پیدا کنه ؟؟
ته تیشرتشو دراورد
▪ویو تهیونگ▪
وقتی الیا روم بود احساس کردم یکی داره نگامون میکنه و حتی حضورشو حس میکردم برای همین بیخیال بقیش شدم حتی با اینکه خیلی کم مونده بود به اوج برسممم بیخیال شدم
الیا حالمو به هم میزد داخل رابطه هامون چشامو میبندم تا ریختشو نبینم ولی کاش میشد صداشم نشنوم
الیا حرصش گرفتو از اتاق رفت بیرون وقتی داشت لباساشو میپوشیدم سری لباسمو پوشیدم و وقتی مطمعن شدم الیا رفته اتاق از دد بیرونو نگاه کردم که یکی داشت به سمت پله ها میرفت
وایسا ببینم این همون دختر لجبازه نیس؟؟
چه مهمونه خوبی....
..............حال..............
متوجه این شدم که از رابطه میترسه یا دوری میکنه
فک کنم سر این بتونم التماس کردنشو بشنومم
تیشرتمو دراوردم که انگار معذب تر شده و سرشو انداخت پایین عجیبه برای بقیه لجبازیاش به راهه به من میرسه خیلی اروم میرینه بهمم مثلاا با مسخره کردن اون روز وقتی دستمو کوبیدم رو تخت
از بازی باهاش خوشم امده
بد شلوارم و شل کردم
خواستم درش بیارم که پرید وایساد
انا: باید برمم....میشه درو باز کنید؟
دستمو رو تخت گذاشتم و تکیه دادم
ته: میگمممم بشیییننن( داد)
چهار ستون بدnش لرزید
ته:: برای شروع .....خودت بکشش پایین و ( اشاره به شلوار) . خودتم بخورش
انا::ن...نمی...نمیخوام
ته: شرمنده به خواست تو نیست
یکم رفت عقب
انا: نه
ته: اَههه ....
دستشو گرفتم و کشیدم که جلوی پام افتاد و حتی چونش به زانوم خورد ولی نه با شتاب
ته: بخوورررررر( داد)تو باعث شدی بیخیال الیا بشم الان که اون رفته کاره ناتمومشو تموم کن
اششکی از دوتا چشش افتاد پایین
یعتی واقعا برای همچینوچییزی گریه میکنه و سر اون عذابا صداش در نیومدد
ولی کور خوندی اگه بگذرم ازت لج بازههه احمققق
اروم دستشو به طرف شلورام برو
با لرز دستاش بالاخره درش اورد .
خیلی کند بود داشت حصلمو شر میرد ولی میخوام ببینم که ادامش میده
*ویو انالی*
ته: مگه کریی؟
وای غلط کردم
انا: م..مگه.....شما...ها برای...دختر..بو..دنم نگهم نداشتید؟
ته: که چی ؟ فوقش میبرم پردت ترمیم میکنم
وای نههه
انا: م..من برم
دستگیره رو فشار دادم
ته: انگار ترس کورت کرده ...من درو قفل کردم
وای خدا
ته: میگم بیا جللووو( داد)
ای صگ اخلاققق احمقق
با هزار ترس به سمتش رفتم بدnم خشک شده بود
رو تخت نشسته بود
و من دقیقا جلوش بودم
ته: بشین
اروم رو دوتا زانو هام نشستم
الان نشستن برا چیه؟؟
تهیونگ با دستش چونم و به طرف هودش کشید
ته: فک کنم دخترای لج باز بیشتر حال بدن
نزدیک بود بزنم زیر گریه نکنه بیشتر ادامه پیدا کنه ؟؟
ته تیشرتشو دراورد
▪ویو تهیونگ▪
وقتی الیا روم بود احساس کردم یکی داره نگامون میکنه و حتی حضورشو حس میکردم برای همین بیخیال بقیش شدم حتی با اینکه خیلی کم مونده بود به اوج برسممم بیخیال شدم
الیا حالمو به هم میزد داخل رابطه هامون چشامو میبندم تا ریختشو نبینم ولی کاش میشد صداشم نشنوم
الیا حرصش گرفتو از اتاق رفت بیرون وقتی داشت لباساشو میپوشیدم سری لباسمو پوشیدم و وقتی مطمعن شدم الیا رفته اتاق از دد بیرونو نگاه کردم که یکی داشت به سمت پله ها میرفت
وایسا ببینم این همون دختر لجبازه نیس؟؟
چه مهمونه خوبی....
..............حال..............
متوجه این شدم که از رابطه میترسه یا دوری میکنه
فک کنم سر این بتونم التماس کردنشو بشنومم
تیشرتمو دراوردم که انگار معذب تر شده و سرشو انداخت پایین عجیبه برای بقیه لجبازیاش به راهه به من میرسه خیلی اروم میرینه بهمم مثلاا با مسخره کردن اون روز وقتی دستمو کوبیدم رو تخت
از بازی باهاش خوشم امده
بد شلوارم و شل کردم
خواستم درش بیارم که پرید وایساد
انا: باید برمم....میشه درو باز کنید؟
دستمو رو تخت گذاشتم و تکیه دادم
ته: میگمممم بشیییننن( داد)
چهار ستون بدnش لرزید
ته:: برای شروع .....خودت بکشش پایین و ( اشاره به شلوار) . خودتم بخورش
انا::ن...نمی...نمیخوام
ته: شرمنده به خواست تو نیست
یکم رفت عقب
انا: نه
ته: اَههه ....
دستشو گرفتم و کشیدم که جلوی پام افتاد و حتی چونش به زانوم خورد ولی نه با شتاب
ته: بخوورررررر( داد)تو باعث شدی بیخیال الیا بشم الان که اون رفته کاره ناتمومشو تموم کن
اششکی از دوتا چشش افتاد پایین
یعتی واقعا برای همچینوچییزی گریه میکنه و سر اون عذابا صداش در نیومدد
ولی کور خوندی اگه بگذرم ازت لج بازههه احمققق
اروم دستشو به طرف شلورام برو
با لرز دستاش بالاخره درش اورد .
خیلی کند بود داشت حصلمو شر میرد ولی میخوام ببینم که ادامش میده
۱۲.۵k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.