𝚙𝚊𝚛𝚝²²
عشق یا نیاز( 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐧𝐞𝐞𝐝)𝚙𝚊𝚛𝚝²²
نفس عمیقی کشیدم در رو باز کردم دوباره پشت در وایسادم یه دختری اونجا نشسته بود اهمیت ندادم رقصشون تموم شد کهخود کوک اومد + سلام _ سلام برا چی دوباره اومدی اینجا مگه بهت نمیگم نیا بردن بدون مینا + آخه _ آخه بی آخه $ کوک دوباره زورت به این دختر رسید _ لطفا دخالت نکن هه جی اینجا نبینمت + باشه میرم این همبرای تو ........ اشکام هام سرازیر شدن چرا اینطوری صبحت کرد باهام. فردا: میرم کمپانی تا بفهممم چش شده ( بیکاری به مولا ) هیچی نگو تو ( باشه باشه ) یه لباس نیم تنه ای پوشیدم رو شونه هام لخت بود یه شلوارک هم پوشیدم زدم بیرون ........ چرا من همش میام دم در تو بیششش دارم با در حرف میزنم بدون هیچ حرفی با اون خانمه رفتم سمت اتاق و در باز کردم رفتم تو استراحت بود ایندفعه رفتم پیشش همون دختره بود این مانکن یا آدم + سلام _..... + بلد نیستی جوابمو بدی . از جاش بلند شد و گفت: _ چرا میتونم اول برای بار هزارمون چرا اومدی بیرون باید در خونه رو ببندم بعد این لباس چیه + لباس _ لباس دیگه ای نبود بپوشی + مگه چشه _ چشه هع جز اینکه مرد ها رو اغوا کنه با تاکسی هم اومدی نه + ارع وایسا چرا هر دفعه میام اینجا دعوام میکنی ها ( قطره اشک کوچیکی از چشمام هاش چکید + واقعا برات متاسفم بیا اینمبخور میدونم قبلی رو نخوردی ولی اینو بخور خداحافظ . با اشک از اتاق خارج شدم رفتم بیرون از کمپانی یه نشستم رو زمین( زمین هم نمیشه بچه ها دیدن ججوری میشنین اونجوری ) + چراااا اینطوری میکنه اوه این چی بود بارون تو تابستان ولی خوب اومدی مثل منگریه میکنی.
از زبان کوک:
با گریه رفت اهمیتی ندادم دیدم بارون میاد احتمالا رفته رفتم سمت در کمپانی خیس شده بود و گریه میکرد کنمو در آوردم انداختم روش و بغلش کردم رفتیم سمت اتاق + ولم کن _ نه + میگمولمکن _ هرچی تلاش کنی نمیکنم .
از زبان هه جی:
نشستم رو صندلی کنار اون دختر تهیونگ یه حوله بهم داد شروع کردن تمرین که دختره گفت : ٪ سلام + سلام + ببخشید شما کی هستین؟ ٪ من دختر عموی نامجون هستم + آها ٪ خب من حوصله ام سر رفته بیا سوال از هم بپرسیم باشه + باشه ٪ خب اسمت چیه + هه جی . + اسم تو ٪ هیون سو خب سوال بعدی رو کسی کراش زدی + نمیدونم تو چی ؟ ٪ من زدم رو کوک . از حرفش شوکه شدم
نفس عمیقی کشیدم در رو باز کردم دوباره پشت در وایسادم یه دختری اونجا نشسته بود اهمیت ندادم رقصشون تموم شد کهخود کوک اومد + سلام _ سلام برا چی دوباره اومدی اینجا مگه بهت نمیگم نیا بردن بدون مینا + آخه _ آخه بی آخه $ کوک دوباره زورت به این دختر رسید _ لطفا دخالت نکن هه جی اینجا نبینمت + باشه میرم این همبرای تو ........ اشکام هام سرازیر شدن چرا اینطوری صبحت کرد باهام. فردا: میرم کمپانی تا بفهممم چش شده ( بیکاری به مولا ) هیچی نگو تو ( باشه باشه ) یه لباس نیم تنه ای پوشیدم رو شونه هام لخت بود یه شلوارک هم پوشیدم زدم بیرون ........ چرا من همش میام دم در تو بیششش دارم با در حرف میزنم بدون هیچ حرفی با اون خانمه رفتم سمت اتاق و در باز کردم رفتم تو استراحت بود ایندفعه رفتم پیشش همون دختره بود این مانکن یا آدم + سلام _..... + بلد نیستی جوابمو بدی . از جاش بلند شد و گفت: _ چرا میتونم اول برای بار هزارمون چرا اومدی بیرون باید در خونه رو ببندم بعد این لباس چیه + لباس _ لباس دیگه ای نبود بپوشی + مگه چشه _ چشه هع جز اینکه مرد ها رو اغوا کنه با تاکسی هم اومدی نه + ارع وایسا چرا هر دفعه میام اینجا دعوام میکنی ها ( قطره اشک کوچیکی از چشمام هاش چکید + واقعا برات متاسفم بیا اینمبخور میدونم قبلی رو نخوردی ولی اینو بخور خداحافظ . با اشک از اتاق خارج شدم رفتم بیرون از کمپانی یه نشستم رو زمین( زمین هم نمیشه بچه ها دیدن ججوری میشنین اونجوری ) + چراااا اینطوری میکنه اوه این چی بود بارون تو تابستان ولی خوب اومدی مثل منگریه میکنی.
از زبان کوک:
با گریه رفت اهمیتی ندادم دیدم بارون میاد احتمالا رفته رفتم سمت در کمپانی خیس شده بود و گریه میکرد کنمو در آوردم انداختم روش و بغلش کردم رفتیم سمت اتاق + ولم کن _ نه + میگمولمکن _ هرچی تلاش کنی نمیکنم .
از زبان هه جی:
نشستم رو صندلی کنار اون دختر تهیونگ یه حوله بهم داد شروع کردن تمرین که دختره گفت : ٪ سلام + سلام + ببخشید شما کی هستین؟ ٪ من دختر عموی نامجون هستم + آها ٪ خب من حوصله ام سر رفته بیا سوال از هم بپرسیم باشه + باشه ٪ خب اسمت چیه + هه جی . + اسم تو ٪ هیون سو خب سوال بعدی رو کسی کراش زدی + نمیدونم تو چی ؟ ٪ من زدم رو کوک . از حرفش شوکه شدم
۳۸.۶k
۱۸ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.