پارت ۱۵ ( عشق در نگاه اول ؟ )
از زبان جیمین
الان دیگه مطمئن شدم که عاشقشم بعد این بوسه فهمیدم از ته دل دوسش دارم وقتی بهش فکر میکنم قلبم تند تند میزنه ولی آخه اون منو به عنوان کسی غیر از دوست قبول می کنه ؟
میخوام فردا بهش اعتراف کنم یه رستوران دعوتش کنم ؟؟ اره خوبه الان یکم پولم از تئاتر بهم رسیده
کاش میشد یه مرد پولدار بودم تا حتی برای یه رستوران رفتن هم جمع بندی نکنم 😕
دوست دارم همیشه مال خودم باشه تا ببینمش نوازشش کنم ببوسمش
بهتره امروز بعد تموم شدن ساعت کاری دعوتش کنم
پرش زمانی به بعد ساعت کاری
جیمین : ا/ت میگم امروز میتونی بیای به رستوران .......( حالا اسمش ) میخوام یه چیز مهم بهت بگم
ا/ت : اوممم باشه میام ولی چه چیز مهمی ؟؟
جیمین : میفهمی
از زبان راوی
جیمین بعد دعوت کردن ا/ت دستش و کشید و انو بغل کرد و خیلی غیر منتظره بوسه ای روی گونه ش گذاشت
ا/ت خجالت کشید سریع از بغل جیمین درو اومد و با لحن سرد همیشگی گفت
ا/ت : فعلا بای
جیمین هم رفت خونه پیش خواهرش میسو
جیمین : سلام خواهر خُلم 😂
میسو : اوممم جیمین خواستم یه چیزی بهت بگم
جیمین : اول ناهارو بیار سر ناهار حرف میزنیم
میسو : باشه
وقتی غذاشون تموم شد میسو گفت
میسو : چیزه جیمین
جیمین : چیه ؟
میسو : چیز خاصی نیس
جیمین : بگو چی شده خب عهههههه
میسو : خب فقط یه اتفاق کوچولویی افتاده که ......
جیمین : که چی خب حرف بزن دیگه
میسو : باشه باشه هولم نکن الان میگم
جیمین : بدوووو
میسو یه نفس عمیق کشید و با صدایی خیلی بلند انگار این جمله رو تو خودش نگه داشته بود و الان داشت فوران میکرد
میسو : مننننننن عااااااششق شددددددددم ( با صدای خیلی خیلی بلند )
بعدش نفس عمیقی کشید و بعدش جیمین هم با صدای نسبتا بلند گفت
جیمین : عاشق کی ؟
و دوباره میسو داد زد
میسو : عاشق سون اوه
جیمین : تو غلط کردی تو غلط کردی عاشق شدی ( با صدای بلند)
و بعد جیمین چشم غره ای بهش رفت
میسو اشک توی چشماش جمع شد ناهاشو نصفه ول کرد و بدو بدو رفت تو اتاقش
ناراحت بود خیلی ناراحت بود مگه اون چیکار کرده مگه چی گفته جیمین اینجوری برخورد میکنه؟
بچه ها دو پارت بعدی امادست بزارم ؟؟؟
یه نظر سنجی میزارم اگه توی این نظر سنجی شرکت کنید و تعداد نظر ها ۵ تا باشه امروز دو پارت میزارم این دو پارت هم امادست نگران نباشید فقط حداقل نظر ها باید ۵ تا باشه هر کی هم فقط یه نظر میتونه بده
مرسی ازتون 😍😍
دوستون دارم
الان دیگه مطمئن شدم که عاشقشم بعد این بوسه فهمیدم از ته دل دوسش دارم وقتی بهش فکر میکنم قلبم تند تند میزنه ولی آخه اون منو به عنوان کسی غیر از دوست قبول می کنه ؟
میخوام فردا بهش اعتراف کنم یه رستوران دعوتش کنم ؟؟ اره خوبه الان یکم پولم از تئاتر بهم رسیده
کاش میشد یه مرد پولدار بودم تا حتی برای یه رستوران رفتن هم جمع بندی نکنم 😕
دوست دارم همیشه مال خودم باشه تا ببینمش نوازشش کنم ببوسمش
بهتره امروز بعد تموم شدن ساعت کاری دعوتش کنم
پرش زمانی به بعد ساعت کاری
جیمین : ا/ت میگم امروز میتونی بیای به رستوران .......( حالا اسمش ) میخوام یه چیز مهم بهت بگم
ا/ت : اوممم باشه میام ولی چه چیز مهمی ؟؟
جیمین : میفهمی
از زبان راوی
جیمین بعد دعوت کردن ا/ت دستش و کشید و انو بغل کرد و خیلی غیر منتظره بوسه ای روی گونه ش گذاشت
ا/ت خجالت کشید سریع از بغل جیمین درو اومد و با لحن سرد همیشگی گفت
ا/ت : فعلا بای
جیمین هم رفت خونه پیش خواهرش میسو
جیمین : سلام خواهر خُلم 😂
میسو : اوممم جیمین خواستم یه چیزی بهت بگم
جیمین : اول ناهارو بیار سر ناهار حرف میزنیم
میسو : باشه
وقتی غذاشون تموم شد میسو گفت
میسو : چیزه جیمین
جیمین : چیه ؟
میسو : چیز خاصی نیس
جیمین : بگو چی شده خب عهههههه
میسو : خب فقط یه اتفاق کوچولویی افتاده که ......
جیمین : که چی خب حرف بزن دیگه
میسو : باشه باشه هولم نکن الان میگم
جیمین : بدوووو
میسو یه نفس عمیق کشید و با صدایی خیلی بلند انگار این جمله رو تو خودش نگه داشته بود و الان داشت فوران میکرد
میسو : مننننننن عااااااششق شددددددددم ( با صدای خیلی خیلی بلند )
بعدش نفس عمیقی کشید و بعدش جیمین هم با صدای نسبتا بلند گفت
جیمین : عاشق کی ؟
و دوباره میسو داد زد
میسو : عاشق سون اوه
جیمین : تو غلط کردی تو غلط کردی عاشق شدی ( با صدای بلند)
و بعد جیمین چشم غره ای بهش رفت
میسو اشک توی چشماش جمع شد ناهاشو نصفه ول کرد و بدو بدو رفت تو اتاقش
ناراحت بود خیلی ناراحت بود مگه اون چیکار کرده مگه چی گفته جیمین اینجوری برخورد میکنه؟
بچه ها دو پارت بعدی امادست بزارم ؟؟؟
یه نظر سنجی میزارم اگه توی این نظر سنجی شرکت کنید و تعداد نظر ها ۵ تا باشه امروز دو پارت میزارم این دو پارت هم امادست نگران نباشید فقط حداقل نظر ها باید ۵ تا باشه هر کی هم فقط یه نظر میتونه بده
مرسی ازتون 😍😍
دوستون دارم
۵.۳k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.