تنفرو عشق پایانی پارت 22

.... تو این اینترنت دوساعت نوشتم بعدم نیومد واقعا ر. ی. د. م به این نت

یکمی خوابیدم.. بعدم بیدار شدم صدام زدن برم برای شام....
پرش زمانی
وقتی بیدار شدم سریع اماده شدم چون چمدونمو شب قبلش بسته بودم فقط میاس اماده بشم.. رفتم پایین دیدم تهیون منتظره
٪بریم
+اوهوم
حرکت کردیم رسیدیم به فرودگاه
....
پرش زمانی
رسیدیم به ژاپن پیاده شدیم یه تاکسی گرفتیم و حرکت کردیم به سمت خونه تهیون
4ماه بعد
صبح وقته زایمانم هست امروز رفتم بیمارستان و بستری شدم تهیونم اومده بود
....... ـ......
٪ا. ت ا. ت بهوش اومدی نگاشون چه خوشکلن اوممم به دایشون رفتن قربونتون بشه دایی ا. ت بگیرشون
+یکی بده دوتا جا نمیشه
😂٪
وقتی بچه رو بهم داد حسه عجیبی داشتم یه حسه خوب حسی بود که تا بحال نداشتم مادر شدن:)
.. مرخصم کردن رفتیم خونه رفتم یه دوش گرفتم و لباسم عوض کردم وقتی اومدم بیرون دیدم داره صدای گریه میاد رفتم پایین دیدم تهیون هم نسسته با بچه ها گریه میکنه
+تهیون تو چرا😳
٪ا. ت هق...هق اینا هیچجوره ساکت نمیشن هقققق
+خب گشنشونه
+پاشو پاشو ببینم بدو برو یه چی برا من درست کن بخورم
٪هق باشه هقق

هی تهیونگ دیدی بازندگی مون چیکار کردی حالا ولش اسم دخترم باشه میا اسم پسرم باشه جیانگ تره قشنگه
بهر حال ته تو گند زدی تو زندگیمون و تا اخره عمرم کاریت ندارم:)
٪ا. ت بدو بیا بخوریم
+اوک
رفتم نشستم سره میز
٪ا. ت
+هوم
٪اسم چی بزاریم
+دخترم میا پسرم جیانگ چطوره
٪اوم خوشم اومد