میان محکمه آمد زنی که رخسارش
میان محکمه آمد زنی که رخسارش
ز لاله سرخی آن بیش بود وصافی آن
کشاند در بر قاضی جوان شوخی را
که شاکی از عملش بود وبی صفایی آن
به شکوه گفت:مرا این به زور بوسیده است
خلاف قاعده عفت و منافی آن
جوان هر آن چه به تقصیر خویش عذر آورد
ز صدر محکمه صادر نشد معانی آن
لذا به جانب زن روی کرد وبا اوگفت:
تو هم ببوس مرا تا شود تلافی آن!
شعر از ابوالقاسم حالت
ز لاله سرخی آن بیش بود وصافی آن
کشاند در بر قاضی جوان شوخی را
که شاکی از عملش بود وبی صفایی آن
به شکوه گفت:مرا این به زور بوسیده است
خلاف قاعده عفت و منافی آن
جوان هر آن چه به تقصیر خویش عذر آورد
ز صدر محکمه صادر نشد معانی آن
لذا به جانب زن روی کرد وبا اوگفت:
تو هم ببوس مرا تا شود تلافی آن!
شعر از ابوالقاسم حالت
۱۷۵
۲۸ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.