فیک ران part 41
ببینید چقد خوبمممم پارت دادم!!!
اما: دوراکنهههههههههههههههههههههههههههههههه پدصگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ من تا دمه مرگ رفتم هنوووووووو...هنووووووووووووو به منننننننننننن اعتراااااااااااااففففففففففففففففف نکرددددددددددددددیییییییییییییییییی کثافتتتتتتتتتتت اگه منو دوس دارییییی ازم خاستگاری کننننن وگرنننننههههههههه دیگه نگاتممممم نمی کنمممممممممممممممممممم مرتیکههههههههههههههههههههههههههههه
دراکن: اما چان؟
اما: اما چانو مرگگگگگگگ
سنجو: تو جایه خاهرشی🗿😂😂😂
اما: تو جایه خاهرشیو کوفففففف میخام صد ساله سیا نباشمممممم
تاکئومی:🤣🤣🤣
کاکوچو: اما چان ا/ت کوووووو بگو بزنم تو دهنشششششششششش دخترهههه قلبمونو اورد تو لوزوالمعدمون گره زدییییییی
ا/ت: چ غلطااااا تازه این فقط بخشی از تلافیم بوددددد فکرشم نکن تو دوازده سال مهر برادرانتو بهم بدهکاری علاوه بر اتفاقایی ک هر روز برام میوفتاد...و مدت زمانی ک مضحکهیه اون مرتیکه شدم تو همه ی اینارو بهم بده کاریییییییییییییییییییییییییییی
کاکوچو: جان سانزو گمشو بیرون باهم حرف بزنیم کجایییییییییییییی
کاکوچو/سنجو/تاکه/دراکن: عررررررررررررر*جیغغغغغ*
ا/ت: من اینجامممم:]
*ا/ت از بالایه چار چوب آویزون شده و برعکس و یهویی خم شد پایین *امیدوارم فهمیده باشید چطوری..*
و صورتش رو به رویه کاکوچوعه...
کاکوچو از پشت شونه هایه ا/ت رو میگیره و پرتش میکنه وپایین...
کاکوچو: بیا اینجا ببینممممممم تو اصن به چ حقی ریدی به کل خونه؟
اما از پشت دراکن ظاهر میشود...
اما: خب...میگفتی...ک خاهرتم؟
اما ترسناک میشود...
با ماهیتابه میزنه رو دستش...و منتظره جوابه ...
دراکن: اع اما چان این چیه؟ 😅
اما: بیا الان بهت میگم چیه... اما میوفته دنباله دراکن...
سنجو: تاکه بای بریم اینا الان همو لَتو پار میکنننننن
سنجو و تاکه میرن میوفتن دنبال اون دو تا ...
کاکوچو:*دست ا/ترو میگیره* ا/ت بیا ما باهم کلی حرف داریم مگه نه؟
ا/ت: خب ارع فک کنم....
کاکوچو از کل راه رو میگذره ک یهویی...
یهویی چی؟ کامنت کنید..!
اما: دوراکنهههههههههههههههههههههههههههههههه پدصگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ من تا دمه مرگ رفتم هنوووووووو...هنووووووووووووو به منننننننننننن اعتراااااااااااااففففففففففففففففف نکرددددددددددددددیییییییییییییییییی کثافتتتتتتتتتتت اگه منو دوس دارییییی ازم خاستگاری کننننن وگرنننننههههههههه دیگه نگاتممممم نمی کنمممممممممممممممممممم مرتیکههههههههههههههههههههههههههههه
دراکن: اما چان؟
اما: اما چانو مرگگگگگگگ
سنجو: تو جایه خاهرشی🗿😂😂😂
اما: تو جایه خاهرشیو کوفففففف میخام صد ساله سیا نباشمممممم
تاکئومی:🤣🤣🤣
کاکوچو: اما چان ا/ت کوووووو بگو بزنم تو دهنشششششششششش دخترهههه قلبمونو اورد تو لوزوالمعدمون گره زدییییییی
ا/ت: چ غلطااااا تازه این فقط بخشی از تلافیم بوددددد فکرشم نکن تو دوازده سال مهر برادرانتو بهم بدهکاری علاوه بر اتفاقایی ک هر روز برام میوفتاد...و مدت زمانی ک مضحکهیه اون مرتیکه شدم تو همه ی اینارو بهم بده کاریییییییییییییییییییییییییییی
کاکوچو: جان سانزو گمشو بیرون باهم حرف بزنیم کجایییییییییییییی
کاکوچو/سنجو/تاکه/دراکن: عررررررررررررر*جیغغغغغ*
ا/ت: من اینجامممم:]
*ا/ت از بالایه چار چوب آویزون شده و برعکس و یهویی خم شد پایین *امیدوارم فهمیده باشید چطوری..*
و صورتش رو به رویه کاکوچوعه...
کاکوچو از پشت شونه هایه ا/ت رو میگیره و پرتش میکنه وپایین...
کاکوچو: بیا اینجا ببینممممممم تو اصن به چ حقی ریدی به کل خونه؟
اما از پشت دراکن ظاهر میشود...
اما: خب...میگفتی...ک خاهرتم؟
اما ترسناک میشود...
با ماهیتابه میزنه رو دستش...و منتظره جوابه ...
دراکن: اع اما چان این چیه؟ 😅
اما: بیا الان بهت میگم چیه... اما میوفته دنباله دراکن...
سنجو: تاکه بای بریم اینا الان همو لَتو پار میکنننننن
سنجو و تاکه میرن میوفتن دنبال اون دو تا ...
کاکوچو:*دست ا/ترو میگیره* ا/ت بیا ما باهم کلی حرف داریم مگه نه؟
ا/ت: خب ارع فک کنم....
کاکوچو از کل راه رو میگذره ک یهویی...
یهویی چی؟ کامنت کنید..!
۱۵.۶k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.