فیک عشق قدیمی
فیک عشق قدیمی
پارت ⁵
یک هفته بعد، فرودگاه رُم، صبح:
ات ویو
ات: واقعا داری میری "اروم"
ته: اوهوم "اروم و ناراحت"
ات: بهم زنگ میزنی دیگه؟ "اروم"
ته: معلومه که زنگ میزنم
ات: دلم برات تنگ میشه "بغض"
ته: منم
برای آخرین بار بغلش کردم
باورم نمیشد دیگه چشاشو نمیدیدم عطرشو گرمای تنش رو حس نمیکردم دیگه تموم شد همه چی تموم شد...
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
پارت ⁵
یک هفته بعد، فرودگاه رُم، صبح:
ات ویو
ات: واقعا داری میری "اروم"
ته: اوهوم "اروم و ناراحت"
ات: بهم زنگ میزنی دیگه؟ "اروم"
ته: معلومه که زنگ میزنم
ات: دلم برات تنگ میشه "بغض"
ته: منم
برای آخرین بار بغلش کردم
باورم نمیشد دیگه چشاشو نمیدیدم عطرشو گرمای تنش رو حس نمیکردم دیگه تموم شد همه چی تموم شد...
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
۶.۰k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.