سناریو
وقتی مارو بردن به کنسرتشون و بعد هیترا هی به سمت ما سنگ پرت می کنن و یکیشون باعث می شه بینایی مونو از دست بدیم ( خدا به دور )
نامجون = همیشه پیشته و نمی زاره تنها بمونی ... هروقت می رید بیرون و تو می گی * الان کجاییم ؟ یا اینجا چه شکلیه؟
قلبش تیر می کشه بخواطر همین موضوع زیاد تو کنسرت و اینا شرکت نمی کنه
جین = همیشه برات غذاهای خوشمزه درست می کنه و از اون جکای بابابزرگیش برات می گه که بخندی و حواست از اینکه دیگه نمی تونی جایی رو ببینی پرت می کنه ... اونم مثل نامجون نمی زاره تنها باشی و همیشه وقتی تو خوابی گریه می کنه و خودش رو سرزنش می کنه
جی هوپ = امروز تصمیم گرفته بود تورو با خودش ببره خونه ی مامانش تا تنها نمونی و خودش بره کمپانی که مامانش اونو کشید یه گوشه و بهش گفت
مامان جی هوپ : چرا هنوز باهاشی؟ چرا طلاقش نمی دی ؟ اون دیگه نمی تونه جایی رو ببینه هاا؟
جی هوپ = مامان ! اون دختری که می بی نی و بهم می گی طلاقش بدم این چشمای خوشگلشو بخاطر من از دست داد ... من اونو دوست دارم .. و نمی تونم طلاقش بدم ... لطفاً باهاش خوب باش
شوگا = همیشه قبل خواب برات گیتار می زنه تا بهتر خوابت ببره ... بیشتر وقتا پیشت می خوابه و وقتایی که می بینه با اینکه نمی تونی جایی رو ببینی ولی اجراشو تو تلوزیون گذاشتی و گوش می دی بغض می کنه
جیمین = امروز تصمیم گرفته بود تورو دوباره با خودش ببره به کنسرت و تو اونو تشویق می کردی که دوباره هیترا شروع کردن به سنگ پرت کردن بهت ... جیمین وقتی دید عصبی شد ولی تا آخر اجرا صبر کرد و و قتی اجرا تموم شد مثل جت اومد پیشت و بغلت کرد آخر اومد رو استیج و گفت ....
جیمین : چطور می تونید با کسی که خودتون این چشمارو ازش گرفتید اینطوری رفتار کنید ؟ ... الان اگه من دوباره تو گروه بی تی اس هستم بخاطر این دختره
تهیونگ = تصمیم گرفته بود به زور تورو تو لایو بیاره و با آرمیا دوتایی وقت بگذرونید که تو لایو وقتی کامتارودید که دارن بهت هیت می دون از اعصبانیت لایو رو قطع کرد و سرش رو گذاش رو پاهات و با بغض لب زد
تهیونگ : چرا ... باهات اینطوری می کنن؟
جونگ کوک = همیشه باهات وقت می گذرونه و نمی زاره ناراحت باشی ... مثل نامجون کمتر تو کنسرت اینا فعالیت می کنه و وقتی می گی اجرا چطور بود ناراحت می شه و بغض می کنه ... بعد از اون اتفاق هیچ وقت دیگه سرت داد نمی زد و دعوات نمی کرد ... بیشتر اوقات باهم شیر موز می خوردین
چطور بود؟
لایک؟ کامنت؟ حمایت ؟
نامجون = همیشه پیشته و نمی زاره تنها بمونی ... هروقت می رید بیرون و تو می گی * الان کجاییم ؟ یا اینجا چه شکلیه؟
قلبش تیر می کشه بخواطر همین موضوع زیاد تو کنسرت و اینا شرکت نمی کنه
جین = همیشه برات غذاهای خوشمزه درست می کنه و از اون جکای بابابزرگیش برات می گه که بخندی و حواست از اینکه دیگه نمی تونی جایی رو ببینی پرت می کنه ... اونم مثل نامجون نمی زاره تنها باشی و همیشه وقتی تو خوابی گریه می کنه و خودش رو سرزنش می کنه
جی هوپ = امروز تصمیم گرفته بود تورو با خودش ببره خونه ی مامانش تا تنها نمونی و خودش بره کمپانی که مامانش اونو کشید یه گوشه و بهش گفت
مامان جی هوپ : چرا هنوز باهاشی؟ چرا طلاقش نمی دی ؟ اون دیگه نمی تونه جایی رو ببینه هاا؟
جی هوپ = مامان ! اون دختری که می بی نی و بهم می گی طلاقش بدم این چشمای خوشگلشو بخاطر من از دست داد ... من اونو دوست دارم .. و نمی تونم طلاقش بدم ... لطفاً باهاش خوب باش
شوگا = همیشه قبل خواب برات گیتار می زنه تا بهتر خوابت ببره ... بیشتر وقتا پیشت می خوابه و وقتایی که می بینه با اینکه نمی تونی جایی رو ببینی ولی اجراشو تو تلوزیون گذاشتی و گوش می دی بغض می کنه
جیمین = امروز تصمیم گرفته بود تورو دوباره با خودش ببره به کنسرت و تو اونو تشویق می کردی که دوباره هیترا شروع کردن به سنگ پرت کردن بهت ... جیمین وقتی دید عصبی شد ولی تا آخر اجرا صبر کرد و و قتی اجرا تموم شد مثل جت اومد پیشت و بغلت کرد آخر اومد رو استیج و گفت ....
جیمین : چطور می تونید با کسی که خودتون این چشمارو ازش گرفتید اینطوری رفتار کنید ؟ ... الان اگه من دوباره تو گروه بی تی اس هستم بخاطر این دختره
تهیونگ = تصمیم گرفته بود به زور تورو تو لایو بیاره و با آرمیا دوتایی وقت بگذرونید که تو لایو وقتی کامتارودید که دارن بهت هیت می دون از اعصبانیت لایو رو قطع کرد و سرش رو گذاش رو پاهات و با بغض لب زد
تهیونگ : چرا ... باهات اینطوری می کنن؟
جونگ کوک = همیشه باهات وقت می گذرونه و نمی زاره ناراحت باشی ... مثل نامجون کمتر تو کنسرت اینا فعالیت می کنه و وقتی می گی اجرا چطور بود ناراحت می شه و بغض می کنه ... بعد از اون اتفاق هیچ وقت دیگه سرت داد نمی زد و دعوات نمی کرد ... بیشتر اوقات باهم شیر موز می خوردین
چطور بود؟
لایک؟ کامنت؟ حمایت ؟
۱۰.۹k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.