عشق بازی پارت ۲۷
که...
دختری رو دیدن که گوشه اتاق افتاده و داره ازش خون میریزه و درد داشت
رزی: جیســــــــــــــــــــــو!!
جیسو: اه رزی اه نیاید خودتون برید. ممنون که اه به کمکم اومدید اه
رزی: نه هق نه من تنهایی نمیرم
جنی اومد جلو و جیسو رو بلند کرد رزی هم رفت لباسش رو بیاره (جیسو لخت نبود فقط بلیز نداشت چون هوسوک دراورده بودش ولی بلیزی که از اول تنش بود و پاره پاره و خونی بود تنش بود و سویشرت رزی رو هوسوک در اورده بود )که هوسوک اومد و داشت جنی رو حل میداد که تهیونگ اومد و جلوی جنی وایساد و هوسوک تهیونگ رو حل داد.
رزی اومد و جیغ زد
دختری رو دیدن که گوشه اتاق افتاده و داره ازش خون میریزه و درد داشت
رزی: جیســــــــــــــــــــــو!!
جیسو: اه رزی اه نیاید خودتون برید. ممنون که اه به کمکم اومدید اه
رزی: نه هق نه من تنهایی نمیرم
جنی اومد جلو و جیسو رو بلند کرد رزی هم رفت لباسش رو بیاره (جیسو لخت نبود فقط بلیز نداشت چون هوسوک دراورده بودش ولی بلیزی که از اول تنش بود و پاره پاره و خونی بود تنش بود و سویشرت رزی رو هوسوک در اورده بود )که هوسوک اومد و داشت جنی رو حل میداد که تهیونگ اومد و جلوی جنی وایساد و هوسوک تهیونگ رو حل داد.
رزی اومد و جیغ زد
۱۲.۲k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.