"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 3"
"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 3"
part:۶
"ویو نادیا"
با صورتی اشکی گفتم:
_ پس کو؟...چرا الان که بیشتر از همه بهش نیاز دارم نیست؟ من اونو دوست داشتم، اون بود که به زندگی امیود وارم کرد..پس کو؟؟؟
تهیونگم خیلی ناراحت بود ولی انگار سعی داشت ارومم کنه
دستشو پشتم گراشت و زد روش اروم
ته: بهتره استراحت کنی،اتفاقایه این سه ماه خستت کرده ....بخواب
و بلند شد رفت
وقتی رفت
مطمعن بودم با یاد جونگکوک خوابم نمیبره ولی وقتی سرم و رو بالش گزاشتم انگار جوری ارامش داشت که در برابرش تسلیم بشم و فقط بخوابم....خوابی که جبران تمام بی خوابیام بشه
...............................
با حس صحبت
ایه ریز بالا سرم بیدار شدم .
وقتی چشمام و باز کردم
با دیدن جیمین و تهیونگ و یکی دیگه که نمیشناختم خوشحال شدم
ته: بیا بیدارش کردی...
جیمین: خفه...چطوری مامان کوچولو؟
از خوشحالی دو متر پریدم بالا
نادیا: سلاااام....تو حالت خوبه؟؟؟
جیمین: هر چند بخواطر کارت ازت عصبیم ولی بازم چیکنم ؟ مگه چندتا نادیا داریم؟
نادیا: دلم برایه همتون تنگ شده بود ..ولی فقط تو کی هستی؟
ته: اها اون همونیه که دیشب امد دزدیت ..البته پست گرفت، سوبین
نادیا: خیلی ممنونم
سوبین: کاری نکردم
سر سنگین و جدی بود
جیمین: بیا پاییین یچی بخور اون بچه رو گشنه نزار...
ته: میخوای بگم بیارن بالا؟
نادیا: نه بابا از مبهه که نیومدم ..میام
جیمین: ما میریم تو ام بیا
"ویو جیمین"
وقتی در اتاقشو بستمنیشم بسته شد
جیمین: اون داره به زور خودش و پشت خنده نگه میداره
ته: جیمین بحث کردیم پس ساکت باش
و رفت
" مگه از جبهه برگشتم؟"دختر واقعا با این بلاهایی که سرت امد ، از یه مبارزه خیلی سخت تر برگشت
رفتم پایین و پشت میز منتظر نادیا موندم ، که اخر امد.
جیمین: بشسن بخور، قبلنا که غارت گر بودی الان یکی دیگه هم باهاته
نادیا: مگه مال بابات بوده؟؟؟...چییز بیا امروز با هم خوب باشیم.
جیمین: خب....عمویی تو عین مامان بابات نباش...تو دختر خوبی باش عین عموت که یه انسان خوبه
نادیا: ببینم داری شروع میکنیاا، اون دختر نیست پسره
جیمین: از کجا میدونی؟ نگو ته ایل بچه دشمنشو میبره تا جنسیتش مشخص شه؟
نادیا: من مامانشمم..اصلا چرا میگید دختر؟ جونگکوکم اینو میگفت
جیمین: پس صد درصد دختره
ته: چیمیگید
نادیا: جنسیت بچه مشخص نیست اینم هعی بد تر از جونگکوک میگه دختره
ته: خو اینکه معلومه دختره
نادیا: شما پسرا همتون دختر دوست دارید نه؟
ویمین : شما دخترا همتون پسر دوست دارید
نادیا: چند نفر به یه نفر؟؟؟
داشتیم سعیمون و میکردیم روحیه نادیا بهتر شه
part:۶
"ویو نادیا"
با صورتی اشکی گفتم:
_ پس کو؟...چرا الان که بیشتر از همه بهش نیاز دارم نیست؟ من اونو دوست داشتم، اون بود که به زندگی امیود وارم کرد..پس کو؟؟؟
تهیونگم خیلی ناراحت بود ولی انگار سعی داشت ارومم کنه
دستشو پشتم گراشت و زد روش اروم
ته: بهتره استراحت کنی،اتفاقایه این سه ماه خستت کرده ....بخواب
و بلند شد رفت
وقتی رفت
مطمعن بودم با یاد جونگکوک خوابم نمیبره ولی وقتی سرم و رو بالش گزاشتم انگار جوری ارامش داشت که در برابرش تسلیم بشم و فقط بخوابم....خوابی که جبران تمام بی خوابیام بشه
...............................
با حس صحبت
ایه ریز بالا سرم بیدار شدم .
وقتی چشمام و باز کردم
با دیدن جیمین و تهیونگ و یکی دیگه که نمیشناختم خوشحال شدم
ته: بیا بیدارش کردی...
جیمین: خفه...چطوری مامان کوچولو؟
از خوشحالی دو متر پریدم بالا
نادیا: سلاااام....تو حالت خوبه؟؟؟
جیمین: هر چند بخواطر کارت ازت عصبیم ولی بازم چیکنم ؟ مگه چندتا نادیا داریم؟
نادیا: دلم برایه همتون تنگ شده بود ..ولی فقط تو کی هستی؟
ته: اها اون همونیه که دیشب امد دزدیت ..البته پست گرفت، سوبین
نادیا: خیلی ممنونم
سوبین: کاری نکردم
سر سنگین و جدی بود
جیمین: بیا پاییین یچی بخور اون بچه رو گشنه نزار...
ته: میخوای بگم بیارن بالا؟
نادیا: نه بابا از مبهه که نیومدم ..میام
جیمین: ما میریم تو ام بیا
"ویو جیمین"
وقتی در اتاقشو بستمنیشم بسته شد
جیمین: اون داره به زور خودش و پشت خنده نگه میداره
ته: جیمین بحث کردیم پس ساکت باش
و رفت
" مگه از جبهه برگشتم؟"دختر واقعا با این بلاهایی که سرت امد ، از یه مبارزه خیلی سخت تر برگشت
رفتم پایین و پشت میز منتظر نادیا موندم ، که اخر امد.
جیمین: بشسن بخور، قبلنا که غارت گر بودی الان یکی دیگه هم باهاته
نادیا: مگه مال بابات بوده؟؟؟...چییز بیا امروز با هم خوب باشیم.
جیمین: خب....عمویی تو عین مامان بابات نباش...تو دختر خوبی باش عین عموت که یه انسان خوبه
نادیا: ببینم داری شروع میکنیاا، اون دختر نیست پسره
جیمین: از کجا میدونی؟ نگو ته ایل بچه دشمنشو میبره تا جنسیتش مشخص شه؟
نادیا: من مامانشمم..اصلا چرا میگید دختر؟ جونگکوکم اینو میگفت
جیمین: پس صد درصد دختره
ته: چیمیگید
نادیا: جنسیت بچه مشخص نیست اینم هعی بد تر از جونگکوک میگه دختره
ته: خو اینکه معلومه دختره
نادیا: شما پسرا همتون دختر دوست دارید نه؟
ویمین : شما دخترا همتون پسر دوست دارید
نادیا: چند نفر به یه نفر؟؟؟
داشتیم سعیمون و میکردیم روحیه نادیا بهتر شه
۸.۵k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.