تک پارتی درخواستی یونجون
تک پارتی درخواستی یونجون
وقتی معلم رقصت بود
..
ویو ات امروز باید برم کلاس رقص خواب موندم فک کنم دیر برسم پس سریع بلند شدم و کارامو انجام دادم صبحانه خوردم یکم ارایش کردم و حاضر شدم و رفتم
ات: وایی دیر رسیدم..
سلام استاد
یونجون: سلام چرا نفس نفس میزنی؟
ات: فک کردم دیر کردم
یونجون: نه به موقع اومدی
امروز من باهات تمرین میکنم
ات: پس دنسر کجاس
یونجون: امروز نیومده حالا بیا شروع کنیم تا دیر نشده
ات: چشم
داشتیم همینجوری میرقصیدیم که یونجون وایساد و بعد منو برد تو اتاق لباسا..
ات: استاد..
یونجون: دیگه نتونستم تحمل کنم و ات و بردم تو اتاق من خیلی دوسش دارم تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم
یونجون: ات من.. من دوست دارم
ات: چ..
یهو یونجون منو چسبوند به دیوار و لبامو بوسید منم همراهیش کردم ولی منم یه حسایی داشتم بهش و بهش اعتراف کردم و باهم وارد رابطه شدیم..
پایان
کم بود ولی قول میدم دفعه بعد زیاد باشه امید وارم خوشتون اومده باشه 🌸🌸
وقتی معلم رقصت بود
..
ویو ات امروز باید برم کلاس رقص خواب موندم فک کنم دیر برسم پس سریع بلند شدم و کارامو انجام دادم صبحانه خوردم یکم ارایش کردم و حاضر شدم و رفتم
ات: وایی دیر رسیدم..
سلام استاد
یونجون: سلام چرا نفس نفس میزنی؟
ات: فک کردم دیر کردم
یونجون: نه به موقع اومدی
امروز من باهات تمرین میکنم
ات: پس دنسر کجاس
یونجون: امروز نیومده حالا بیا شروع کنیم تا دیر نشده
ات: چشم
داشتیم همینجوری میرقصیدیم که یونجون وایساد و بعد منو برد تو اتاق لباسا..
ات: استاد..
یونجون: دیگه نتونستم تحمل کنم و ات و بردم تو اتاق من خیلی دوسش دارم تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم
یونجون: ات من.. من دوست دارم
ات: چ..
یهو یونجون منو چسبوند به دیوار و لبامو بوسید منم همراهیش کردم ولی منم یه حسایی داشتم بهش و بهش اعتراف کردم و باهم وارد رابطه شدیم..
پایان
کم بود ولی قول میدم دفعه بعد زیاد باشه امید وارم خوشتون اومده باشه 🌸🌸
۴.۲k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.