Part 22
Part 22
(ویو کوک )
رفتم همون جایی که تهیونگ گفت ات رو دیدم سریع رفتم سمتش
ات :دیدم کوک اومد پیشم گریم گرفت دلم براش تنگ شده بود محکم بغلش کردم
کوک: رفتم سمت ات دیدم با گریه اومد بغلم کرد منم بغلش کردم خیلی دلم براش تنگ شده بود
ات: دلم برات تنگ شدههههه بوووددددد (گریهه)
کوک: منم کجا بودی
ات: خونه یوناا که جلو دهنشو یهو گرفت
کوک: چییییی ماکه اونجا رو گشتیم
ات :خ..خب راستش تو یه جایی قایم شده بودم<
کوک: اسکل (زد به سره ات )
ات :اییی چرا میزنی بگیرم بزنمت که ات زد تو اونجای کوک
کوک :ایییی میکشممتتتتتنت
ات :سریع رفتم پشت ته قایم شدم تههههههههههه نزار منو بزنهههههههه
تهیونگ: دارهه جررر میخورههه
کوک: وابیییی ات گیرت بیارم میکشمت بیاین بریم
ات: گگگگگگگگگگگ بیلخ👍🏻
تهیونگ: بچها دعوا نکنید
(ویو کوک )
رفتم همون جایی که تهیونگ گفت ات رو دیدم سریع رفتم سمتش
ات :دیدم کوک اومد پیشم گریم گرفت دلم براش تنگ شده بود محکم بغلش کردم
کوک: رفتم سمت ات دیدم با گریه اومد بغلم کرد منم بغلش کردم خیلی دلم براش تنگ شده بود
ات: دلم برات تنگ شدههههه بوووددددد (گریهه)
کوک: منم کجا بودی
ات: خونه یوناا که جلو دهنشو یهو گرفت
کوک: چییییی ماکه اونجا رو گشتیم
ات :خ..خب راستش تو یه جایی قایم شده بودم<
کوک: اسکل (زد به سره ات )
ات :اییی چرا میزنی بگیرم بزنمت که ات زد تو اونجای کوک
کوک :ایییی میکشممتتتتتنت
ات :سریع رفتم پشت ته قایم شدم تههههههههههه نزار منو بزنهههههههه
تهیونگ: دارهه جررر میخورههه
کوک: وابیییی ات گیرت بیارم میکشمت بیاین بریم
ات: گگگگگگگگگگگ بیلخ👍🏻
تهیونگ: بچها دعوا نکنید
۴۹.۵k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.