بازیگر!
پـارتـ³
+خب دیگه من باید برم سرکارم
=نرووووووووووووووو
+چرا "ایتالیایی"
=هیچی همینطوری "ایتالیایی"
+برو داداش بای بای"خنده-ایتالیایی"
=هویییی شیبال سکی وایسا
+نه عزیزم من فعلا کار دارم برو با صاحبت "بوس فرستاد"
×جناب کیم امروز وقتشه "تعجب"
+اوه اینقدر زود وقتش شد خب پس بدش به من
×بفرمایین
+همه اتاق ها رو خالی کنین و بیاین بیرون"پشت بلندگو"
=اتفاقی افتاده
+نه داریم برمیگردیم "پوکر"
÷دقیقا کجا برمیگردین"سرد"
+هه لیدی جئون همونطور که تو میتونی یه مافیا باشی و نقش بازی کنی منم میتونم یه ایتالیایی باشم و نقش بازی کنم "پوزخند"
±سامچون"بغض"
=پس هنوز هستی ؟"تعجب"
+تو رفتی چون یه قانون رو زیر پا گذاشتی ولی من چی؟ موندم
=اومم درسته من قانونو زیر پا گذاشتم این رو ببر تحویل بده
×جناب کیم هیلیکوپر امادس
±سامچون کجا میری
+به کشور مادریم "رفت"
÷دقیقا قانون چی رو زیر پا گذاشتی
=من نباید تو کشور شما صاحب پیدا میکردم چون یکی از قوانین ما بود
+اوه یادم رفت یونایاااااااا"بلند"
=چیهههههه"بلند"
+خیلی احمقییییییییییییی
=توهم همینطور کیم جیسو"بلند"
+چیهههههههههه"بلند"
=به مامانم حتما بگو دیگه نمیام پیشش "بلند"
+باشههههه"رفت"
±من سامچون رو میخوام "گریه"
=خب یه لحظه من دوباره خودم بشم"موهاش رو برداشت"
÷وادفاخ کلاه گیسم گذاشتی؟"سرد"
=اره نباید توی بار و جایی شناخته میشدم
±عمه سامچون برنمیگرده"گریه"
=اومم مینو بودی دیگه"تعجب'
±اوهوم
=خب مینو کوچولو سامچون تازه رفته هر موقع رسید ایتالیا زنگش میزنم تا حرف بزنین
±یعنی هرروز باید برم مهدکودک
=تو مگه ۵ سالت نیست؟
±اپا خونه نیست که نگهم داره
=بیا پیش من "ذوق"
±باشه میام"ذوق"
"سه سال بعد-عمارت هانا"
=هانا من خسته شدم "پوکر"
÷خب من چیکار کنم همش ولویی
=میگم هانا یه بچه از پرورشگاه نیاریم
÷حوصله داریا بیا برو دختر
±خاله یونا خاله یونا "بلند"
=چی شده عزیز خاله
±من امروز باید برم یه جایی باهام میای
=کجا؟
±دعوتمون کردن برای دیدن یه توریست موفق بریممم چون ایتالیایی هست توهم میشناسیش بریممم
=هانا"ذوق"
÷گوشات و دمتو پنهون کن
=باشه بریممممممممم
ویو =
تقریبا ۲ سال بود که ایتالیایی حرف نزده بودم بعد از یک هفته زمانی که هلیکوپتر به تمام اشیا پرواز کرد به ما خبر رسید هلیکوپتر جیسو به کوه خورده و تمام افراد توش مردن و منو مینو دیگه سراغی نگرفتیم . خلاصه رسیدیم اینجا که دیدیم هانا و میسو هم هستن
=هانا؟
÷شما باید میومدیم اینجا"سرد"
±اپا منم میخوام جلو بشینم"خنده"
_به هرحال که دوتا جای خالیه بشینین "سرد"
=ولی ستاس که ؟
÷اونجا جای بانو آ هستش
&سلام اون میسو کنارت خاله میتونم من بشینم
±نخیر من قراره بشینم
_آ لرا این دختر منه و نمیتونی کاری بکنی "سرد"
+خب دیگه من باید برم سرکارم
=نرووووووووووووووو
+چرا "ایتالیایی"
=هیچی همینطوری "ایتالیایی"
+برو داداش بای بای"خنده-ایتالیایی"
=هویییی شیبال سکی وایسا
+نه عزیزم من فعلا کار دارم برو با صاحبت "بوس فرستاد"
×جناب کیم امروز وقتشه "تعجب"
+اوه اینقدر زود وقتش شد خب پس بدش به من
×بفرمایین
+همه اتاق ها رو خالی کنین و بیاین بیرون"پشت بلندگو"
=اتفاقی افتاده
+نه داریم برمیگردیم "پوکر"
÷دقیقا کجا برمیگردین"سرد"
+هه لیدی جئون همونطور که تو میتونی یه مافیا باشی و نقش بازی کنی منم میتونم یه ایتالیایی باشم و نقش بازی کنم "پوزخند"
±سامچون"بغض"
=پس هنوز هستی ؟"تعجب"
+تو رفتی چون یه قانون رو زیر پا گذاشتی ولی من چی؟ موندم
=اومم درسته من قانونو زیر پا گذاشتم این رو ببر تحویل بده
×جناب کیم هیلیکوپر امادس
±سامچون کجا میری
+به کشور مادریم "رفت"
÷دقیقا قانون چی رو زیر پا گذاشتی
=من نباید تو کشور شما صاحب پیدا میکردم چون یکی از قوانین ما بود
+اوه یادم رفت یونایاااااااا"بلند"
=چیهههههه"بلند"
+خیلی احمقییییییییییییی
=توهم همینطور کیم جیسو"بلند"
+چیهههههههههه"بلند"
=به مامانم حتما بگو دیگه نمیام پیشش "بلند"
+باشههههه"رفت"
±من سامچون رو میخوام "گریه"
=خب یه لحظه من دوباره خودم بشم"موهاش رو برداشت"
÷وادفاخ کلاه گیسم گذاشتی؟"سرد"
=اره نباید توی بار و جایی شناخته میشدم
±عمه سامچون برنمیگرده"گریه"
=اومم مینو بودی دیگه"تعجب'
±اوهوم
=خب مینو کوچولو سامچون تازه رفته هر موقع رسید ایتالیا زنگش میزنم تا حرف بزنین
±یعنی هرروز باید برم مهدکودک
=تو مگه ۵ سالت نیست؟
±اپا خونه نیست که نگهم داره
=بیا پیش من "ذوق"
±باشه میام"ذوق"
"سه سال بعد-عمارت هانا"
=هانا من خسته شدم "پوکر"
÷خب من چیکار کنم همش ولویی
=میگم هانا یه بچه از پرورشگاه نیاریم
÷حوصله داریا بیا برو دختر
±خاله یونا خاله یونا "بلند"
=چی شده عزیز خاله
±من امروز باید برم یه جایی باهام میای
=کجا؟
±دعوتمون کردن برای دیدن یه توریست موفق بریممم چون ایتالیایی هست توهم میشناسیش بریممم
=هانا"ذوق"
÷گوشات و دمتو پنهون کن
=باشه بریممممممممم
ویو =
تقریبا ۲ سال بود که ایتالیایی حرف نزده بودم بعد از یک هفته زمانی که هلیکوپتر به تمام اشیا پرواز کرد به ما خبر رسید هلیکوپتر جیسو به کوه خورده و تمام افراد توش مردن و منو مینو دیگه سراغی نگرفتیم . خلاصه رسیدیم اینجا که دیدیم هانا و میسو هم هستن
=هانا؟
÷شما باید میومدیم اینجا"سرد"
±اپا منم میخوام جلو بشینم"خنده"
_به هرحال که دوتا جای خالیه بشینین "سرد"
=ولی ستاس که ؟
÷اونجا جای بانو آ هستش
&سلام اون میسو کنارت خاله میتونم من بشینم
±نخیر من قراره بشینم
_آ لرا این دختر منه و نمیتونی کاری بکنی "سرد"
۲.۸k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.