یکی بود
یکی بود
یکی نبود
سینه ام مثل تنگ غروب
سخت گرفته بود
شانه های خسته ام
مثل بال شکسته بود
سروسینه اش بر سینه ام
عصمت گریه اش بر شانه ام
مثل نم نم باران
بر لبهای تشنه بود
مثل دمیدن جان
به قالب مرده بود
او هرکه بود
مثل هیچکس نبود...!!!
#شیرزاد_بهزادی
یکی نبود
سینه ام مثل تنگ غروب
سخت گرفته بود
شانه های خسته ام
مثل بال شکسته بود
سروسینه اش بر سینه ام
عصمت گریه اش بر شانه ام
مثل نم نم باران
بر لبهای تشنه بود
مثل دمیدن جان
به قالب مرده بود
او هرکه بود
مثل هیچکس نبود...!!!
#شیرزاد_بهزادی
۶.۵k
۲۴ آذر ۱۴۰۰