رمان کوکی پارت۴
بعد همه اعضا زدن زیر خنده کوک یه خنده شیطونی زد و گفت چاره دیگه ای نداری بعد با کلی خجالت وچندش گونش رو بوسیدی(چندش های اسکل شاسکل (مخفف شاه اسکل ها😁😂)) بعد ولت کرد و با اعصبایت یه نگا به نامجون انداختی نامجون گفت چیه گفتم چیک میکیه بعد با عجله رفتم تورفتی تو خونه بعد از پونزده دقیقه دیدی اعضا نیومدن رفتی بیرون دیدی دارن برف بازی میکنن تو هم رفتی نه به کوک نه به نامجون توجه نکردی بعد تهیونگ اومد و گفت بچه ها میاید گروه گروه بشیم و ادم برفی درست کنین بعد رای گیری میکنیم بینم کدوم بهتره بعد برنده اعلام میشه هممون قبول کردیم نامجون اومد و گفت ابجی میای منو تو هم گروه شیم؟ معذرت میخوام گفتم باشه چون تازه فهمیدم داداشمی ولی از این به بعد با یه خواهر خشن طرفی گفت یعنی اشتی گفتم اره اشتی(اِاِعه فک کردین با کوک هم گروه میشه و دوباره از اون چندش بازی ها نه کور خوندید منحرف ها)😒😂ادم برفی هارو ساختیم من و نامجون بردیم و یه عکس دسته جمعی یش ادم برفی گرفتیم بعد رفیم بخوابیم جیمین گفت تو پیش کی میخوابی شوگا گفت من دو ست دارم تنها برم ملاقات تختم تهیونگ گفت اتاق من و جیمین جا نداره جین گفت بهت پیشنهاد میکنم نری اتاق نامجون، نامجون شبا منحرف میشه منم که باید اتاقمو مرتب کنم 😂 (واقعا اینجوری هستش نامجون موقع خواب منحرف میشه دیگه نمیتونم بگم از چه لحاظ برین سرچ کنین دیگه😂ولی اینکه کی هم اتاقی کی هستش رو نمیدونم از خودم در اوردم 😂 ) جیهوپ گفت من قصد دارم تا صبح تو اتاقم فیلم ببینم فقط مونده بود کوک گفتم من ترجیح میدم تو حال بخوابمتا اینکه پیش اون دیونه بخوابم😒😂 شوگا گفت عرضم به حضورتان شبا تو حال ازیخچال سرد تره 😁😪 گفتم باشه بابا بعد رفتم رو تو اتاق یه پتو انداختمرو زمین که اونجا بخوابم کوک گفت چرا رو زمین گفتم چون عشقم میکشه به تو چه گفت اگه میخوای من اون پایین بخوابم تو بیا بالا تو دلمگفتم
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۱۷.۱k
۰۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.