مافیای جذاب من
پارت ۱۱
ا/ت ویو
تو بغل جیمین از خواب بیدار شدم
زل رده بودم بهشو نگاش میکردم
اون شاید منو کلی عذاب داد ولی خیلی بامزه و کیوته
بهش نمیخوره مافیا باشه
ولی واقعا خیلی خوشگله
صبر کن چی دارم میگم نکنه روانی شدم ای خدا
جیمین: از نگاه کردن به من خسته نشدی؟
ا/ت: چی؟ اوممم.... من به تو نگاه نمیکردم
میخواستم بلند شم که جیمین گرفتم
جیمین: یخورده دیگه پیشم بمون نرو
این رفتارشو درک نمیکردم چرا اینقدر مهربون شده
ا/ت: یه سوال دارم.....
جیمین: بگوـ...
ا/ت: چرا یهو اینقدر باهام مهربون شدی
چشماش که بسته بود رو باز کرد
اومد روم و زل زد به چشمام
جیمین: چون دوست دارم
ا/ت: چی؟ داری سر به سرم میزاری؟
جیمین: نه. میخوای بهت ثابتش کنم
اومد سمتم میخواست ببوسم
ا/ت: باشه فهمیدم نکن...
جیمین: عه این چه کاریه دستت و از جلو صورتت بر دار
ا/ت: نمیخوامم
جیمین: میگم بردار
اروم دستم و از جلو صورتم برداشتم
اومد سمتم و منو بوسید
همون لحظه از روم بلند شد و کنارم خوابید
ا/ت: ولی تو یه مافیایی من چطور میتونم از یه مافیا خوشم بیاد تو یه ادم کشی
لبخند رو صورتش رفت و اخم کرد
جیمین: ارم من ادم کشم ولی هر چقدر هم بد باشم به کسی که دوسش دارم اسیبی وارد نمیکنم اینو بفهم
ا/ت: باشه ولی من میخوام برم خونه
بلند شدم کیفم رو برداشتم
جیمین از جاش بلند نشد و هیچی هم نگفت
میخواستم برم بیرون که نگهبان ها دم در جلوم رو گرفتن و نزاشتن برم
کیفم رو گذاشتم و رفتم پیش جیمین
تا منو دید بلند شد و جلوم وایستاد
ا/ت: چیکار میکنی گفتی فقط شب رو اینجا بمونم ولی الان چرا نمیزاری برم
جیمین: راستشو بخوای من اوندفعه فقط تو رو اوردم تا شرکتت رو بدست بیارم ولی دیشب متوجه شدم که بهت علاقه دارم.من با دخترای زیادی بودم ولی تا حالا همچین حسی به کسی نداشتم
ا/ت: یعنی دوباره میخوای منو اینجا نگه داری
جیمین: نه ولی به یک شرط میزارم بری
ا/ت: چی هر چی باشه قبول میکنم
اومد سمت گوشم
جیمین: مال من شو
ا/ت: چی؟ مال تو بشم؟ منظورت اینه که.....
جیمین: آره.... باهام رابطه برقرار کن
ا/ت:......
تا خواستم چیزی بگم منو انداخت رو تخت و خودش هم اومد روم
جیمین: اخجون امروژ قراره کلی خوش بگذرونم
ا/ت: جیمین ولی من.....
ادامه توی پارت بعد.....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ا/ت ویو
تو بغل جیمین از خواب بیدار شدم
زل رده بودم بهشو نگاش میکردم
اون شاید منو کلی عذاب داد ولی خیلی بامزه و کیوته
بهش نمیخوره مافیا باشه
ولی واقعا خیلی خوشگله
صبر کن چی دارم میگم نکنه روانی شدم ای خدا
جیمین: از نگاه کردن به من خسته نشدی؟
ا/ت: چی؟ اوممم.... من به تو نگاه نمیکردم
میخواستم بلند شم که جیمین گرفتم
جیمین: یخورده دیگه پیشم بمون نرو
این رفتارشو درک نمیکردم چرا اینقدر مهربون شده
ا/ت: یه سوال دارم.....
جیمین: بگوـ...
ا/ت: چرا یهو اینقدر باهام مهربون شدی
چشماش که بسته بود رو باز کرد
اومد روم و زل زد به چشمام
جیمین: چون دوست دارم
ا/ت: چی؟ داری سر به سرم میزاری؟
جیمین: نه. میخوای بهت ثابتش کنم
اومد سمتم میخواست ببوسم
ا/ت: باشه فهمیدم نکن...
جیمین: عه این چه کاریه دستت و از جلو صورتت بر دار
ا/ت: نمیخوامم
جیمین: میگم بردار
اروم دستم و از جلو صورتم برداشتم
اومد سمتم و منو بوسید
همون لحظه از روم بلند شد و کنارم خوابید
ا/ت: ولی تو یه مافیایی من چطور میتونم از یه مافیا خوشم بیاد تو یه ادم کشی
لبخند رو صورتش رفت و اخم کرد
جیمین: ارم من ادم کشم ولی هر چقدر هم بد باشم به کسی که دوسش دارم اسیبی وارد نمیکنم اینو بفهم
ا/ت: باشه ولی من میخوام برم خونه
بلند شدم کیفم رو برداشتم
جیمین از جاش بلند نشد و هیچی هم نگفت
میخواستم برم بیرون که نگهبان ها دم در جلوم رو گرفتن و نزاشتن برم
کیفم رو گذاشتم و رفتم پیش جیمین
تا منو دید بلند شد و جلوم وایستاد
ا/ت: چیکار میکنی گفتی فقط شب رو اینجا بمونم ولی الان چرا نمیزاری برم
جیمین: راستشو بخوای من اوندفعه فقط تو رو اوردم تا شرکتت رو بدست بیارم ولی دیشب متوجه شدم که بهت علاقه دارم.من با دخترای زیادی بودم ولی تا حالا همچین حسی به کسی نداشتم
ا/ت: یعنی دوباره میخوای منو اینجا نگه داری
جیمین: نه ولی به یک شرط میزارم بری
ا/ت: چی هر چی باشه قبول میکنم
اومد سمت گوشم
جیمین: مال من شو
ا/ت: چی؟ مال تو بشم؟ منظورت اینه که.....
جیمین: آره.... باهام رابطه برقرار کن
ا/ت:......
تا خواستم چیزی بگم منو انداخت رو تخت و خودش هم اومد روم
جیمین: اخجون امروژ قراره کلی خوش بگذرونم
ا/ت: جیمین ولی من.....
ادامه توی پارت بعد.....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
۶.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.