پارت 8
بی خبر از زندگی
ویو جیا
الان حدود سه ماهه من دارم
تو کمپانی بیگ هیت
کار میکنم
امروز اعضا اجرا داشتن
من بلیط گرفتم که با مینهو بریم کنسرتشون
مینهو بی تی اس و دوست داره وقتی فهمید
اونجا کار میکنم
خیلی خوشحال شد
لباسم و پوشیدم یکم آرایش کردم
رفتم ببینم مینهو آماده شده یا نه
@مامان من آماده ام بریم؟
+بریم
سوار ماشین شدیم
به سمت محل اجرا روندم
بعد ده دقیقه رسیدیم
+تو برو تو قسمت وی ای پی بشین تا من بیام
@باشه
خودم به سمت پشت صحنه راه افتادم
لباسارو از قبل به
اعضا داده بودم که بپوشن
در اتاقشون و زدم
پی دی نیم گفت برم داخل
+سلام
همه: سلام
+لباسا مشکلی نداشتن؟
نامجون: نه اتفاقا خیلی خوبن
جین: اره خیلی خوبن
+خوشحالم که خوشتون اومده
+میتونم برم؟
پی دی نیم: چه عجله ای داری میخوای بری پیش دوست پسرت با اون اومدی؟
+نه نه همچین فکری نکنین من دوست پسر ندارم
پی دی نیم: دارم شوخی میکنم اخه امروز خیلی خوشگل کردی
+😂پس من دیگه میرم(با خنده)
(یه نکته و بگم که اینا باهم صمیمین دارن شوخی میکنن منظورو بد نگیرین)
رفتم پیش مینهو
+الان شروع میشه
بعد چند دقیقه اعضا اومدن و اجرا کردن
همشون خیلی خوب بودن
خیلی خوشگلم شده
بودن
تهیونگ عین فرشته ها شده بود
با این که بچش الان پیشمه
ولی نمیتونم تهیونگ و داشته باشم
کم کم اشکم داشت
در میومد نمیخواستم جلو مینهو اشک
بریزم
برای همین جلو خودمو گرفتم......
ویو جیا
الان حدود سه ماهه من دارم
تو کمپانی بیگ هیت
کار میکنم
امروز اعضا اجرا داشتن
من بلیط گرفتم که با مینهو بریم کنسرتشون
مینهو بی تی اس و دوست داره وقتی فهمید
اونجا کار میکنم
خیلی خوشحال شد
لباسم و پوشیدم یکم آرایش کردم
رفتم ببینم مینهو آماده شده یا نه
@مامان من آماده ام بریم؟
+بریم
سوار ماشین شدیم
به سمت محل اجرا روندم
بعد ده دقیقه رسیدیم
+تو برو تو قسمت وی ای پی بشین تا من بیام
@باشه
خودم به سمت پشت صحنه راه افتادم
لباسارو از قبل به
اعضا داده بودم که بپوشن
در اتاقشون و زدم
پی دی نیم گفت برم داخل
+سلام
همه: سلام
+لباسا مشکلی نداشتن؟
نامجون: نه اتفاقا خیلی خوبن
جین: اره خیلی خوبن
+خوشحالم که خوشتون اومده
+میتونم برم؟
پی دی نیم: چه عجله ای داری میخوای بری پیش دوست پسرت با اون اومدی؟
+نه نه همچین فکری نکنین من دوست پسر ندارم
پی دی نیم: دارم شوخی میکنم اخه امروز خیلی خوشگل کردی
+😂پس من دیگه میرم(با خنده)
(یه نکته و بگم که اینا باهم صمیمین دارن شوخی میکنن منظورو بد نگیرین)
رفتم پیش مینهو
+الان شروع میشه
بعد چند دقیقه اعضا اومدن و اجرا کردن
همشون خیلی خوب بودن
خیلی خوشگلم شده
بودن
تهیونگ عین فرشته ها شده بود
با این که بچش الان پیشمه
ولی نمیتونم تهیونگ و داشته باشم
کم کم اشکم داشت
در میومد نمیخواستم جلو مینهو اشک
بریزم
برای همین جلو خودمو گرفتم......
۲.۷k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.