رمان عشق سیاه و سفید...! part: 15
(ا/ت خیلی حالش بد بود بعد کلی گریه اروم اروم از سرجاش بلند میشه تا خودشو مرتب کنه اما یهویی سرش گیج میره و میفته زمینو بیهوش میشه....
دوتا از دخترای مدرسه که اسمشون یونا وسیونه وارد سرویس میشن)
یونا: اره امروز تکلیف ریاضی.....(تا میخواست حرفشو بزنه با ا/ت مواجه میشه هم یونا و هم سیون)
سیون و یونا:(جیغغغغفف)
سیون: یونا بدو بدو بریم به یکی خبر بدیم کمک کنه....
(سیون و یونا درحال دویدن تو راهرو هستن و همش داذ میزنن( کمکککککک کمککککک) تا اینکه میرسن به کلاسو....)
یونا: بچه ها بچه ها بیاین کمک ا/ت غش کرده...(نفس نفس)
سیون: اره اره اونم تو سرویس(نفس نفس)
(این حرفشون به گوش کیونک رسید کیونگ صداشونو شنیدو سریع رفت طرف سرویس دخترا درو باز کرد با استرسو دلشوره وقتی درو باز میکنه با افتاده ی ا/ت روبرو میشه)
کیونگ: وایی ا/ت، ا/ت بلند شو بلندشو عشقم نفسم بلندشو....
(بچه های مدرسه به سرویس میرسن و با کسونگ روبرو میشن که کنار ا/ت زانو زده...کیونگ ا/ت رو براید استایل بغل میکنه(درست گفتم؟!) و میبرتش به سمت بیمارستان(البته بیمارستانم که نمیشه گفت منظور همون بیمارستان کوچیک مدرسشونه)
☆
☆
☆
چند مین بعد...
ا/ت: م.. من کجام؟! ا.. اینجا کجاست اصلا؟!
کیونگ:ا/ت عشقم حالت خوبه؟!
ا/ت:کیونگ تویی؟!
کیونگ: اره عشقم
ا/ت: م... من که گفتم مزاحم رابطتون نمیشم میتونی بری پیش دوست دخترت...
دوتا از دخترای مدرسه که اسمشون یونا وسیونه وارد سرویس میشن)
یونا: اره امروز تکلیف ریاضی.....(تا میخواست حرفشو بزنه با ا/ت مواجه میشه هم یونا و هم سیون)
سیون و یونا:(جیغغغغفف)
سیون: یونا بدو بدو بریم به یکی خبر بدیم کمک کنه....
(سیون و یونا درحال دویدن تو راهرو هستن و همش داذ میزنن( کمکککککک کمککککک) تا اینکه میرسن به کلاسو....)
یونا: بچه ها بچه ها بیاین کمک ا/ت غش کرده...(نفس نفس)
سیون: اره اره اونم تو سرویس(نفس نفس)
(این حرفشون به گوش کیونک رسید کیونگ صداشونو شنیدو سریع رفت طرف سرویس دخترا درو باز کرد با استرسو دلشوره وقتی درو باز میکنه با افتاده ی ا/ت روبرو میشه)
کیونگ: وایی ا/ت، ا/ت بلند شو بلندشو عشقم نفسم بلندشو....
(بچه های مدرسه به سرویس میرسن و با کسونگ روبرو میشن که کنار ا/ت زانو زده...کیونگ ا/ت رو براید استایل بغل میکنه(درست گفتم؟!) و میبرتش به سمت بیمارستان(البته بیمارستانم که نمیشه گفت منظور همون بیمارستان کوچیک مدرسشونه)
☆
☆
☆
چند مین بعد...
ا/ت: م.. من کجام؟! ا.. اینجا کجاست اصلا؟!
کیونگ:ا/ت عشقم حالت خوبه؟!
ا/ت:کیونگ تویی؟!
کیونگ: اره عشقم
ا/ت: م... من که گفتم مزاحم رابطتون نمیشم میتونی بری پیش دوست دخترت...
۷.۲k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.