+ انگار برای ابدیت هیچ چیز بر سر جایش نبود ....

+ انگار برای ابدیت هیچ چیز بر سر جایش نبود ....
کی به کیست ؟
تاج بر سر خر می‌گزارند و عاشقان را به دار می آویزند ....
دست در بال یکی تهی مغز کاسه لیس میکشند و عاقلی دیرینه مغز را در پس سیاه چاله خرافات میکشند ...
همای سعادت به زنجیر بسته و گاو دین می‌چرانند ....
پس انکار میکنیم نسب اصلی خود را و به دین دیگری دست میشویم ...
و در این جهنم دره ای که روز به روز کثیفتر میشود ذاتش، کودکانی میپرورانیم که بیاید گفت مرگ برایشان شیرین خواهد بود ...
بر قصه شیرین و فرهاد قسم خوردن و اگر شیرین به شیرن و باشد فرهاد به فرهاد ننگین میشود انگار این خاک
و شرم بر آنانی باد که چشم می‌بینند ....
پس انگار این ها همان فرزندان کوروش فاتحه نباید باشند ؟
انکار کردنی نیست که از یاد برده این نسب دیرینه را .....