به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن ما کن ای
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن ما کن ای دوست دلم دریا شد و دادم به دستت مکش دریا به خون پروا کن ای دوست مکش دریا به خون پروا کن ای دوست کنار چشمه ای بودیم در خواب تو با جامی ربودی ماه از آب چو نوشیدیم از آن جام گوارا تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب تن بیشه پر از مهتابه امشب پلنگ کوه ها درخوابه امشب به هر شاخی دلی سامون گرفته دل من در تنم بی تابه امشب دل من در تنم بی تابه امشب
۵.۵k
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.