ا/ت
ا/ت
از اون روز به بعد بچه ها باهمون سرد شدن حرف میزنن ولی خشک و سرد بغل میکنن ولی سرد و خشک
نمیدونم چیکارکنم
بابابزرگ: دختره دیوونه من ناراحتی افسرده غمگین ؟؟
یاا کی اومدی نهه فقط استرس دارم اینکهنکنه ترکمون کنن
بابابزرگ: بچه من این موهارو توی آسیاب سفید نکردم تو حتی اگه نخوایهم عاشق میشیو مطمئن باش ک ک اونجونگ کوک ببین دیگه روت تاثیرگذاشته
اما...بازرف هوووووف
ساعت رو دیدم سه صبح بود الان حتما جونگ کوک خوابیده رفتم در اتاقش رو آروم بازکردم رفتم تو نشستم پیشش توی خواب دارشحرف میزد عرق کرده بود
کوکی؟؟؟کوکییییی؟؟؟؟
کوکی: با صدای داد ی نفر پریدم ازخواب بجای اینکه ا/ت رو ببینم یه نفر دیگه رو دیدم با چهره ترسناک جیغ زدم ا/ت توی این مدت کار با چاقو رو بهمون یاد داد از کشو در اوردم زدم به صورتش ولی ولی اون ا/ت چاقو پرت کردم اون ور ا/تتتت ا/تتتتتت ببخشید خوبییییی؟؟؟؟؟؟
ا/ت: اولین بارم نبود اینجوری ب صورتم آسیب زدن ولی چرا دردش زیاد بود؟؟
کوکی: خوبییییی؟؟؟؟؟
ا/ت: اره خوبم خوبم نترس کوکی گوش بده
باهمون صورت خونی بلند شدم سمتش من اگه به کل دنیا آسیب بزنم به تو نمیزنم فهمیدییی؟؟؟ پس از من نترسسسس
کوکی: ولی..
حرف نزن گوش کن از هرکسی ک میخوای بترس فقط اومدم بهت بگم من هم رگ انسان بودن توی بدنم هست پس بهت آسیب نمیزنم
کوکی: داشت از اتاق میرفت دستش رو گرفتم برگشت سمتم انداختمش رو تخت رفتم جعبه کمک اولیه رو اوردم صورتش رو بتادین زدم
ا/ت: از بچگی از بتادین بدم می اومد وقتی جونگ کوک زد چنان دادی کشیدم ولی چون دستم رو روی دهنم گذاشتم بیرون نرفت
کوکی: با دادی ک زد پنج متر پریدم چته؟؟
نزن پدسگگگگ
کوکی: یاااا به بابام فوش ندم
به عمت بدم عمه ننه؟؟
کوکی: هعییی اسم عمه منو نیار
جون عمت رو دوس داری؟؟
کوکی: ا/تتتت چشم ببخشید
روی لپش زخم بزرگی جا گذاشتم
فککنم تا عمر دارم یادم نره
کوکی: چیو؟؟
این درد رو
کوکی: درد داشت ببخشید
😄💔🖤اشکال نداره غصه نخور
نازنین: رفتم توی اتاق پیش جیمین خواب بود رفتم بالای سرش ک دستش رو از روی چشمش برداشت ااا بیداری بودی ببخشید الان میرم
داشتم میرفتم ک دستم رو گرفت پرت شدم روش دستش رو دور کمرم حلقه کرد
جیمین: بخواب
اما
جیمین: بخواب حالم خوب نیس
چرا مریضی؟؟چته؟؟
جیمین: سرم نه قلبم درد میکنه
اخ اخ باز اهنگ غمگین گوش دادی؟؟
جیمین:پوففف از دست تو
پارت بیست نه🖤🧛🏻♀
از اون روز به بعد بچه ها باهمون سرد شدن حرف میزنن ولی خشک و سرد بغل میکنن ولی سرد و خشک
نمیدونم چیکارکنم
بابابزرگ: دختره دیوونه من ناراحتی افسرده غمگین ؟؟
یاا کی اومدی نهه فقط استرس دارم اینکهنکنه ترکمون کنن
بابابزرگ: بچه من این موهارو توی آسیاب سفید نکردم تو حتی اگه نخوایهم عاشق میشیو مطمئن باش ک ک اونجونگ کوک ببین دیگه روت تاثیرگذاشته
اما...بازرف هوووووف
ساعت رو دیدم سه صبح بود الان حتما جونگ کوک خوابیده رفتم در اتاقش رو آروم بازکردم رفتم تو نشستم پیشش توی خواب دارشحرف میزد عرق کرده بود
کوکی؟؟؟کوکییییی؟؟؟؟
کوکی: با صدای داد ی نفر پریدم ازخواب بجای اینکه ا/ت رو ببینم یه نفر دیگه رو دیدم با چهره ترسناک جیغ زدم ا/ت توی این مدت کار با چاقو رو بهمون یاد داد از کشو در اوردم زدم به صورتش ولی ولی اون ا/ت چاقو پرت کردم اون ور ا/تتتت ا/تتتتتت ببخشید خوبییییی؟؟؟؟؟؟
ا/ت: اولین بارم نبود اینجوری ب صورتم آسیب زدن ولی چرا دردش زیاد بود؟؟
کوکی: خوبییییی؟؟؟؟؟
ا/ت: اره خوبم خوبم نترس کوکی گوش بده
باهمون صورت خونی بلند شدم سمتش من اگه به کل دنیا آسیب بزنم به تو نمیزنم فهمیدییی؟؟؟ پس از من نترسسسس
کوکی: ولی..
حرف نزن گوش کن از هرکسی ک میخوای بترس فقط اومدم بهت بگم من هم رگ انسان بودن توی بدنم هست پس بهت آسیب نمیزنم
کوکی: داشت از اتاق میرفت دستش رو گرفتم برگشت سمتم انداختمش رو تخت رفتم جعبه کمک اولیه رو اوردم صورتش رو بتادین زدم
ا/ت: از بچگی از بتادین بدم می اومد وقتی جونگ کوک زد چنان دادی کشیدم ولی چون دستم رو روی دهنم گذاشتم بیرون نرفت
کوکی: با دادی ک زد پنج متر پریدم چته؟؟
نزن پدسگگگگ
کوکی: یاااا به بابام فوش ندم
به عمت بدم عمه ننه؟؟
کوکی: هعییی اسم عمه منو نیار
جون عمت رو دوس داری؟؟
کوکی: ا/تتتت چشم ببخشید
روی لپش زخم بزرگی جا گذاشتم
فککنم تا عمر دارم یادم نره
کوکی: چیو؟؟
این درد رو
کوکی: درد داشت ببخشید
😄💔🖤اشکال نداره غصه نخور
نازنین: رفتم توی اتاق پیش جیمین خواب بود رفتم بالای سرش ک دستش رو از روی چشمش برداشت ااا بیداری بودی ببخشید الان میرم
داشتم میرفتم ک دستم رو گرفت پرت شدم روش دستش رو دور کمرم حلقه کرد
جیمین: بخواب
اما
جیمین: بخواب حالم خوب نیس
چرا مریضی؟؟چته؟؟
جیمین: سرم نه قلبم درد میکنه
اخ اخ باز اهنگ غمگین گوش دادی؟؟
جیمین:پوففف از دست تو
پارت بیست نه🖤🧛🏻♀
۱۵.۶k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.