فیک ازدواج اجباری
پارت پنجم
ویو جیا
داشتیم از در بیرون میآیدم که یهو یه دختره با سرعت از کنارم رد شد بهم تنه زد داشتم میافتادم که دو تا دست دور کمرم پیچید اون کوک بود
+ وای ممنون
خواهش میکنم بیا بریم سر راه میرسونمت
+ نه با تاکسی میرم
این موقع شب تاکسی از کجا
+ ا راست میگی
بله جیمین تو یونا رو ببر.
& واقعا نیازی نیست پیاده میرم
@ مگه دیونه ای این وقت شب پیاده بری بیا سر راه میرسونمت
& باش
وقتی رسیدم خونه یک فکری به ذهنم رسید بدون فکر کردن به عاقبتش از رو صندلی بلند شدم و یک بوس کوتاه روی گونه کوک گذاشتم که دیدم داره با تعجب نگام میکنه تازه به خودم آمدم و فهمیدم چه گوهی خوردم پس گفتم
+ ام معذرت میخوام
_اشکالی نداره
+ امشب عالی بود ممنون بای
_ بای
شرط
۷ لایک
۴ کامنت
ویو جیا
داشتیم از در بیرون میآیدم که یهو یه دختره با سرعت از کنارم رد شد بهم تنه زد داشتم میافتادم که دو تا دست دور کمرم پیچید اون کوک بود
+ وای ممنون
خواهش میکنم بیا بریم سر راه میرسونمت
+ نه با تاکسی میرم
این موقع شب تاکسی از کجا
+ ا راست میگی
بله جیمین تو یونا رو ببر.
& واقعا نیازی نیست پیاده میرم
@ مگه دیونه ای این وقت شب پیاده بری بیا سر راه میرسونمت
& باش
وقتی رسیدم خونه یک فکری به ذهنم رسید بدون فکر کردن به عاقبتش از رو صندلی بلند شدم و یک بوس کوتاه روی گونه کوک گذاشتم که دیدم داره با تعجب نگام میکنه تازه به خودم آمدم و فهمیدم چه گوهی خوردم پس گفتم
+ ام معذرت میخوام
_اشکالی نداره
+ امشب عالی بود ممنون بای
_ بای
شرط
۷ لایک
۴ کامنت
۲.۹k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.