شاگرد انتقالی پارت14
ا/ت: شرمنده مایکی خواب بودم!
مایکی یک ذره اه و پوف کرد که چرا جوابش رو ندادم ولی بعد بی خیال شد و دوباره لبخند زد.
کلاس در شروع شد ریاضی داشتیم معلم در حال تدریس بود بعد از تدریس دراکن رو صدا کرد پای تخته
برخلاف قیافه ی جدی و خفن دراکن اصلا خوب جواب نداد ولی چون کله گنده ی بات و لوت ها بود کسی نتوانست به او بخندد.
زنگ تفریح و وقت ناهار بود همه باهم به سالن غذا خوری رفتیم اما جا برای نشستن نبود آنطرف دور یک میز تغریبا بزرگ وجود داشت که دورش ۳ نفر نشسته بودند و اجازه نمی دادند کس دیگری بنشیند
مایکی با لبخند گفت
مایکی:الان درستش می کنم!
رفت جلو پیش آنها از من دور بودند پس نتوانستم صدایشان رو بشنوم مایکی یک چیزی گفت که یکی از اونها عصبانی شد سریع پاشد و جوابش رو داد.
مایکی یک ذره اه و پوف کرد که چرا جوابش رو ندادم ولی بعد بی خیال شد و دوباره لبخند زد.
کلاس در شروع شد ریاضی داشتیم معلم در حال تدریس بود بعد از تدریس دراکن رو صدا کرد پای تخته
برخلاف قیافه ی جدی و خفن دراکن اصلا خوب جواب نداد ولی چون کله گنده ی بات و لوت ها بود کسی نتوانست به او بخندد.
زنگ تفریح و وقت ناهار بود همه باهم به سالن غذا خوری رفتیم اما جا برای نشستن نبود آنطرف دور یک میز تغریبا بزرگ وجود داشت که دورش ۳ نفر نشسته بودند و اجازه نمی دادند کس دیگری بنشیند
مایکی با لبخند گفت
مایکی:الان درستش می کنم!
رفت جلو پیش آنها از من دور بودند پس نتوانستم صدایشان رو بشنوم مایکی یک چیزی گفت که یکی از اونها عصبانی شد سریع پاشد و جوابش رو داد.
۲.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.