part 7
وقت زیادی هنوز مونده بود ات:چطوره درباره قربانی سوم هم صحبت کنی چون زمان زیاده جیمین:نظرت چیه کار دیگه ای انجام بدیم؟ ات:نه کار دیگه این نه جیمین:تو چشمام نگاه کن ما الان کار دیگه انجام میدیم ات:ب..باش به پاش اشاره کرد بیا اینجا ات:ن ممنون خوبم جیمین:گفتم بیا اینجا ات:باش رفتم نشستم رو پاش خب چیکار داری😐 جیمین:هیچی میخواستم زودتر این حسو تجربه کنی چون قراره در اینده خیلی بیستر انجامش بدی ات:چ حسی جیمین:حس با من بودنو! ات:و چرا قراره در اینده بیشتر انجامش بدم جیمین:چون من میگم!
۱۲.۰k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.